بعد از مرگ همسر نیویا مککنزی، که دادستان منطقه بود، او مصمم میشود تا مسئول این اتفاق را پیدا کند. اما کاوش در گذشته همسرش نشان خواهد داد که او هیچ چیز در مورد مردی که با او ازدواج کرده بود، نمیدانسته است.
یاسمن، با زیبایی بینقص، از ترومای گذشتهی آزاردهنده رنج میبرد. او که زیبایی را با درد مرتبط میداند، با مشکلات عزت نفس دست و پنجه نرم میکند و برای رهایی از چرخهی آزار میجنگد.