جان ویات در کودکی شاهد قتل والدین و ربوده شدن برادرش می شود. سال ها بعد، در سفری با کاروان به سمت غرب، با برادرش که اکنون جاسوس باندی است که مرتکب این جنایات شده است، ملاقات می کند. جان و برادرش هر دو عاشق مری گوردون، دختری زیبا و مستقل می شوند.
همزمان با سفر جان برای دیدن پدرش، شاهد مرگ پدرش میشود و خودش نیز مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. زنی زیبا به او کمک میکند تا قاتلین را به سزای اعمالشان برساند، اما حسادت مرد دیگری ممکن است باعث ایجاد مشکلاتی شود.
جان مارتین یک مأمور دولتی است که بهصورت مخفیانه کار میکند. شهروند برجسته، مورگان، یک مرد مسلح به نام گالت را خبر میکند و گالت نیز پوشش مارتین را لو میدهد.
در یک مسابقهٔ اسبسواری، افراد بد میخواهند جان وستون بازنده شود. وقتی او کوتاه نمیآید، آنها یک جور تضمین اضافه میکنند: یک سوزن سمی درست زیر زین اسبش.
جان کاروترز، مارشال ایالات متحده، شاهد یک سرقت میشود و شریف جیک شک میکند که شاید او سارق باشد. در همین حال، یکی از شهروندان برجسته شهر در حال برنامهریزی برای سرقت از همه است.
جری میسون، جوانی اهل تگزاس، و جیک بنسون، چوپانی با سالها تجربه، با هم شریک شدند و با کشف معدن طلا، به یکباره ثروتمند شدند. اما این ثروت ناگهانی، زندگی آرام آنها را با حضور افرادی شرور و زنی مرموز، به آشفتگی کشاند.