در فولکلور هندی، هیولایی به نام وندیگو وجود دارد که نیمه انسان و نیمه گوزن است. این هیولا می تواند به اختیار خود تغییر شکل دهد و می تواند بسیار خطرناک باشد...
«ران» (فورلانگ)، جوان بيست و يک ساله را به خاطر خرده فروشي مواد مخدر دستگير و به زندان محکوم مي کنند. «ران» سعي دارد در زندان انگشت نما نشود، ولي خيلي زود مورد توجه عده اي قلدر قرار مي گيرد. پس مي رود و از «ارل» (دافو) که زندان را ملک طلق خود مي داند، کمک مي خواهد. شرح فيلم: بوشمي، بازيگر محبوب برادران کوئن. در اين تجربه ي کارگرداني خود فيلم جمع و جور و قابل قبولي ارائه مي کند که مهم ترين امتياز آن بازي ها است. کارخانه ي حيوان سازي تمام عناصر آشناي ژانر فيلم هاي زندان را دارد.
نیویورک، اوایل دهه ی ۱۹۹۰٫ «فرانک پیرس» (کیج)، راننده ی آمبولانس شیفت شب در آستانه ی فروپاشی روانی است. «فرانک» همواره از این که موفق به نجات جان زن جوانی به نام «رز» نشده، احساس عذاب وجدان می کند. تا این که دل باخته ی «مری» (آرکت)، دختر سابقا معتاد «آقای برک» جانسن می شود. «آقای برک» مردی است که بر اثر سکته ی قلبی به حالت اغما رفته و «فرانک» او را به بیمارستان رسانده است….
در نیویورک، سَمِ الکلی با یک سوکوبوس ملاقات میکند که ارادهاش را تحت کنترل میگیرد. با فروپاشی زندگیاش، سَم به دنبال راهی برای مقابله با این وضعیت است.
کوزی، یک زن خانه دار ناراضی، مردی بنام لی را در یک بار مشروب فروشی ملاقات می کند. یک پیک مشروب تبدیل به رخنه کردن به یک خانه و شلیک یک گلوله می شود که آنها را به این فکر می اندازد که مرتکب قتل شده اند و حالا باید با هم فرار کنند...
گروهی از دوستان که در حال فرار از دست پلیس میباشند ، در جنگلی که نزدیک به شهر است پنهان میشوند. اما پس از مدتی آنها در آنجا خود را گرفتار محیطبانی مرموز میبینند که…
یک جراح که بعد از یک حادثه استرس وجودش را فرا میگیرد. او تصمیم میگیرد مردی که بدنش دچار جراحات بسیار زیادی شده است را دوباره به هم متصل کند. اما بعد از این کار اتفاقات ترسناکی شروع به رخ دادن میکند و...
این فیلم که در دهه ی 1950 میلادی جریان دارد، بر روی مرد جوانی به نام اندی تمرکز دارد که مادرش را از دست داده و توسط یک پدر احساسی بزرگ شده است. حال، اندی باید در کنار دکتری به نام والاس فاینز که در زمینه جراحی لوبوتومی و شوک درمانی کار می کند، مشغول به فعالیت شود…