بازرس استنیلند طبق عادت، تلاش میکند خود را در موقعیت مقتول، که این بار یک پیانیست ناموفق است، قرار دهد. در این هنگام، باربارا، معشوقه قربانی، وارد آپارتمان میشود. بازرس با خود میاندیشد: «این زن، بدجنسی از سر و رویش میبارد». باربارا که از حضور بازرس غافلگیر شده، بلافاصله خود را مرتکب قتل معرفی میکند. با این حال، بازرس قانع نمیشود زیرا شواهد کاملاً با اعتراف او مطابقت ندارد.
در اسکله بوردو یک پسر معروف به قتل رسید. بازرس پلیس، میشل ورتا، زمانی که عاشق برنارد، یک نوازنده جوان خوش تیپ می شود، شروع به تحقیق می کند. این نه تنها زندگی خانوادگی او را تهدید می کند، بلکه تمامیت او را نیز تهدید می کند، زیرا او متاهل و دارای یک فرزند است و برنارد یکی از مظنونان قتل است.