Valérie Mairesse

داستان در مورد رابطه پرتنش بین "پائول مارسل"، مالک تاکستانی بزرگ و پسرش "مارتین" که با او در املاک خانوادگی شان کار می کند را روایت می کند...

"اگنس واردا" در سن هشتاد سالگی خاطرات خود را به ترتیب زمانی و بوسیله فیلمها،عکسها و مصاحبه هایی که گاها جنب طنز و شوخی نیز پیدا می کنند مرور می کند...

آن ماری با گیلبرت، یک جراح پلاستیک ثروتمند، زندگی آسانی دارد: یک خانه زیبا، سگ ، یک خانم نظافتچی، مبلمان گران قیمت، و چیزهای دیگر. او الان با شوهرش اعصابش خورد می شود و دیگر او را جذب نمی کند. او تنها زمانی که در ساحل می دود احساس خوبی دارد و ...

داستان روابط بین چند شخصیت مستقل را در فرانسه دنبال می کند. در مرکز آنها "پییر" قرار دارد، آهنگسازی که در اواخر دوران نوجوانی خود قرار دارد...

"پاسکال"، که پلیسی بدنام است، با دستگیر کردن "برونو"، یک فراری که ارتباط عجیبی با همسر او دارد، تلاش می کند به رستگاری برسد...

جزيره ي يوتلند. «الکساندر» (يوزفسون)، استاد دانشگاه، پس از شنيدن خبر يک بحران عظيم هسته اي نذر مي کند که در صورت بازگشت دنيا به وضع عادي، هر چه را که دارد واگذار کند.

در اسکله بوردو یک پسر معروف به قتل رسید. بازرس پلیس، میشل ورتا، زمانی که عاشق برنارد، یک نوازنده جوان خوش تیپ می شود، شروع به تحقیق می کند. این نه تنها زندگی خانوادگی او را تهدید می کند، بلکه تمامیت او را نیز تهدید می کند، زیرا او متاهل و دارای یک فرزند است و برنارد یکی از مظنونان قتل است.

زنی که تازه از زندان آزاد شده به دنبال انتقام است...

برتین مردی ثروتمند و محترم در شهرش است. قدرتش زمانی به خطر می‌افتد که او به طور تصادفی در یک مشاجره خانگی همسرش را می‌کشد.

زندگی در هم تنیده دو زن در فرانسه دهه 1970، با جنبش زنانی که "اگنس واردا" در آن درگیر بوده در مسیر هم قرار می گیرد. "پومی" و "سوزانه" پس از کمک "پومی" به "سوزانه" برای سقط جنین پس از سومین بارداری با هم آشنا می شوند. آنها از هم جدا شده و پس از ده سال با هم برخورد می کنند و...

یک مرد زن پرست، همسر ، معشوقه و علاقه خود را متعادل می کند...