داستان در مورد دو خواهر می باشد که به عنوان خدمتکار در یکی از هتل های شهر فرزنو کار می کنند . اما زمانی زندگی آن ها تغییر می کند که یکی از خواهرها گمان می کند به صورت تصادفی مردی را کشته است و اینگونه است که داستان کمدی فیلم آغاز می شود و ….
«ریچل» مادری خانه دار است که در زندگی اش به مشکلاتی برخورد کرده. او برای بهبود بخشیدن به رابطه اش با شوهرش، به یک کلوب رقص می رود و در آنجا با رقاصی بنام «مک کنا» آشنا می شود و ...
این فیلم داستان مردی را روایت می کند که به تازگی از کار خود اخراج شده و تصمیم می گیرد به همراه همسرش به جورجیا که کودکی خود را در آنجا گذرانده برگردد. آنها در تاریکی شب در جاده دچارحادثه شده و مجبور می شوند تا شب را در هتلی که در نزدیکی محل حادثه وجود دارد اقامت کنند اما وقتی وارد هتل می شوند متوجه می شوند که آن هتل در اصل کمپین آدمهای “هیپی” است و
نویسندهای که به زادگاهش بازمیگردد تا برای کلاسی از دانشآموزان فارغالتحصیل دبیرستان سخنرانی کند، باید با احساساتش نسبت به شعلهای کهنه و همچنین پیشرفتهای دانشآموزی که برایش داغ است کنار بیاید...
آنی دختری محبوب است که به زودی ازدواج خواهد کرد. او لیلیان را از میان دوستانش به عنوان کمک خود انتخاب مب کند اما از آنجا که او دختری دوست داشتنی و محبوب بین تمام دوستانش است، دوستان او تصمیم میگیرند که هر کدام به نحوی به آنی کمک کنند که این عدم هماهنگی بین آنها، در روز عروسی مشکلات بزرگ و خنده داری به وجود می آورد …
داستان عاشقانه اي راجع به يک پسر جوان بنام کرک (جي بارشل) که در فرودگاه کار مي کند، او دختر روياهايش مالي (آليس اوا) را در آنجا ملاقات مي کند اما اعتماد به نفس لازم را براي شروع يک رابطه قوي عاطفي ندارد، اما دوستانش تا حد ممکن در اين راه به او کمک مي کنند و او را به جلو هل مي دهند اما...
هنگامی که یک دانش آموز دبیرستانی با پیشرفت بیش از حد تصمیم می گیرد برای انتخاب کالج عالی به سراسر کشور سفر کند، پدر پلیس بیش از حد محافظه کار او تصمیم می گیرد او را همراهی کند تا او را در مسیر مستقیم و باریک نگه دارد...
داستان فیلم درباره دو دوست می باشد که یکی از آنها اهل کار و فعالیت و در حال جمع آوری ثروت دیگری اهل اسراف و ولخرجی و تفریح؛ حال این دو تصمیم می گیرند که یک شرکت آرایشی بهداشتی راه اندازی کنند اما …
داستان این سریال درباره گروهی کارمند هستندکه در شرکتی مشغول به کارند. هر یک از این افراد عیبی منحصر به فرد دارند و در راس آنها رئیس آنهاست که بیش از دیگران عیب دارد.
یک ژنرال چهار ستاره به نام «مارک آرو نیرد» با بازی «استیو کارل» که رؤیای مدیریت «نیروی هوایی» را در سر دارد، با برگزیده شدنش به عنوان رهبر ششمین شاخه از نیروهای مسلح ایالات متحده موسوم به «نیروی فضایی» غافلگیر میشود. مارک که مردی فداکار اما بدبین است، پس از آنکه از سوی کاخ سفید مأموریت پیدا میکند دوباره پای آمریکا را به ماه باز کند، به همراه خانوادهاش در منطقهی دورافتادهای در کلورادو ساکن میشود.
یک منتقد به جای نقد های تکراری و خسته کننده مانند فیلم، غذا، هنر و... به نقد تجربیات واقعی زندگی می پردازد که شامل طلاق، رابطه با افراد ناشناس و همه شیوه های فعالیت های جنایی است...