فیلم سینمایی شخصیت این بار موجودات سیاهی ترسناک تر از همیشه در حال عملی کردن اهداف پلید خود و این بار باشگاه مخفی مدرسه برای نجات بشریت.... وتنها دقایقی بیش نمانده ....تا فاجعه رخ دهد.... آیا آنها به موقع می توانند از آن جلوگیری کنند و راز آن را حل کنند؟
هنگامی که یک پوکمون جدید ظاهر می شود که قادر به ایجاد ابعاد موازی است، به اش کچام و دوستانش بستگی دارد که مانع از استفاده یک غریبه مرموز از قدرت آن برای شیطان شوند!..
2- شهری آرام و زیبا زمانی که دو پوکمون قدرتمند، دیالگا و پالکیا، با هم برخورد میکنند و میجنگند، به هرج و مرج کشیده میشود. این دو پوکمون ابعاد زمان و مکان را تحریف میکنند. تنها امید، دارکرای ، یک پوکمون سایهای است که توسط مردم شهر طرد شده است...
"کریشنا مورتی" یکی از نویسندگان برجسته، دنیا را همانند یک پاندول ساعت می داند که این پاندول در حال نوسان است. اگر " سمت راست" گذشته باشد، "سمت چپ" آینده است و میان این دو زمان "حال" او اعتقاد دارد، هر چیزی که در ذهن ما است، گذشته مرده است، حتی خود فکر هم گذشته است. که داستان این انیمیشن هم مرتبط با این موضوع است.
داستان سریال در مورد دختری به نام آریما تپی است که والدینش را در یک صانحه رانندگی از دست داده. پدربزرگش ایشین، او را به اجبار به فرزندی قبول کرد و به وی دستور می دهد که به دنبال مدیرکل شدن در شرکت آریما گروه باشد. بالا خره او به یک دبیرستان در شوهو گاکِن که یک دبیرستان مختص دانش آموزان ثروت مند است راه می یابد و در این زندگی جدید مانند یک سلبریتی میدرخشد و ماجراهای جالبی را با دیگر همکلاسی هایش پدید می آورد...
سوراتا کاندا , یه دانش اموز سال دوم دبیرستانه که توی ساکوراسو زندگی میکنه. یه خوابگاه که برای دانش اموزای مشکل ساز اکادمیشون درست شده . مجبوره هر روزش رو بین ادمای عجیب و غریب خوابگاه بگذرونه و همش قسم میخوره که یه روزی بالاخره از ساکوراسو فرار میکنه . یه روز , ماشیرو شینا , یه دختر زیبا و معصوم که یه نقاش مشهور جهانی هم هست , به خوابگاه اونا نقل مکان میکنه . سوراتا فکر میکنه که نیازه از ماشیرو در برابر ساکنان عجیب خوابگاه محافظت کنه . ولی ماشیرو هم یه راز خیلی بزرگی داره , اونم اینه که نمیتونه تنهایی زندگی کنه . یعنی مثلا اگر تنهایی بره بیرون گم میشه , اصلا نمیتونه اتاقش رو مرتب کنه و همیشه اتاقش شلوغ پلوغه . و حتی نمیتونه لباس زیر خودش رو برداره , چه برسه به اینکه بپوشتش . بعد از مدتی , سوراتا از طرف ساکنان خوابگاه یه جورایی به عنوان “صاحب” ماشیرو خونده میشه . و اینجوریه که رابطه “صاحب و حیوان خونگی” بین سوراتا , پسر بچه جوان , و ماشیرو , دختر با استعداد , شروع میشه …؟