النا و ارنستو زوجی هستند که با مرگ تنها فرزندشان از هم جدا می شوند. سه سال بعد هر دو به نوعی توانستند زندگی جدیدی را شروع کنند. تا زمانی که سرنوشت آنها را مجبور به برقراری ارتباط و درک مجدد می کند ، آنها واقعاً از دوست داشتن یکدیگر دست برنداشته اند...
خداحافظ کریستوفر رابین ، فیلمی بیوگرافی به کارگردانی سایمون کرتیس هست. تمرکز فیلم روی جوانی کریستوفر میلن خواهد بود ، اما در درجه اول به زندگی پدرش ای...
جیسون نوزده ساله و آده در آکادمی باشگاه معروف فوتبال لندن شده از آنجایی که آنها هشت سال بودند. یک بازی لیگ قهرمانان - - آن شب قبل از اولین بازی خود را برای تیم اول است و آنها در یک اتاق هتل در رومانی است. آنها باید خواب باشد، اما آنها بیش از حد هیجان زده هستیم. آنها جست و خیز، مبارزه، مدل ها یکدیگر آماده کیت خود، تماشای نوار جنسی هم تیمی است. و پس از آن، از هیچ جا، یکی از آنها بوسه های دیگر. تاثیر این «قبول» را میشکافد از طریق ده سال آینده زندگی خود را - یک دهه از شهرت و شکست، اسرار و دروغ، در یک جهان که در آن ورزشی تصویر همه چیز است.
داستان این فیلم در اوایل قرن هجدهم میلادی اتفاق میافتد و دربارهی فاجعهی پیترلو میباشد که در شهر منچستر رخ داد و حدود پانزده تا بیست نفر کشته شدند و صدها تن دیگر زخمی گردیدند و…
این مجموعه شش قسمتی داستان داماد آینده استو (میرالگرو) و دوستانش در گوزنش را در آمریکای جنوبی دنبال می کند. چیزی که قرار بود یک هفته نوشیدن، فسق و سرگرمی باشد، چرخشی تاریک پیدا می کند. گوزنها به جای سوار شدن به هواپیمای بازگشت به بریتانیا، به جزیرهای زندانی میفرستند که توسط دو خواهر و برادر متخاصم اداره میشود.
در شهر کوچک خیالی چادر ویل در شمال، کارآگاه سابق پلیس متد، ریا آجونوا، به بررسی یک سری جنایات عجیب و غیرقابل توضیح میپردازد که باعث میشود مردم شهر روی یک محور بچرخند.
ویکتور گودئانو، دست راست چائوشسکو، رازی دارد. او همچنین یک مامور KGB است و قبل از اینکه کشف شود باید فرار کند، بنابراین از یک فرصت دیپلماتیک ارزشمند استفاده خواهد کرد.
روزالین مادری عزادار است. زندگی او و دخترش، مدی، بعد از دیدار با جد زیر و رو می شود. روزنه ای از امید در آینده ی آن ها به وجود آمده است اما در حقیقت یک رابطه ی سه جانبه ی مرگبار و فاسد در حال شکل گیریست.
یک دختر جوان بسیار آشفته که چهار ماه را به دلیل اقدام به خودکشی در یک بیمارستان روانی گذراند. پس از خروج از بیمارستان، Rae دوباره با بهترین دوستش کلوئی و گروهش که هیچ یک از مشکلات سلامت روانی و تصویر بدن Rae و اقامت چهار ماهه او در بیمارستان آگاه نیستند، ارتباط برقرار می کند.
فرانسس کایرنس پس از مرگ پسرش ، تمام خواسته اش این است که مردی را که فکر می کند مسئول این اتفاق است را دستگیر کرده و به قتل برساند. هنگامی که او را ردیابی می کند ، به زور وارد خانه اش می شود و نقشه قتل او را می کشد.