علی که در حال تلاش برای حفظ رستورانی در منطقه اژه که از خانواده اش به ارث مانده است ، با دختری به اسم دنیز که یک روز به این شهر می آید و دختری اسرارانگیزی است آشنا میشود . دنیز و علی که نسبت به هم حس جاذبه بزرگی دارند ، از بستنی فروش تا میوه فروش شهر ، شاهد عشقشون شده است . در حالی که این شهر با صفای اژه ای ، شاهد یک عشقی به مانند خودش است ، مسائلی که از گذشته دنیز سرچشمه میگیرد ، او و عشقش رو رها نخواهند کرد .
"لیلا" پس از جدایی از همسر خود به خانه پدرش بازمی گردد و تلاش می کند مشکلاتش را با او حل کند."اسکندر" که از دوران کودکی در یتیم خانه بزرگ شده و هیچگاه مکانی به عنوان خانه نداشته با "لیلا" آشنا می شود و...
سرگذشت مسیر مقدسی که آلپ ارسلان طی کرد و نهایتا درهای آناتولی به روی ترک ها باز شد… روزی که طغرل بیگ پادشاه سلسله سلجوقیان، تصمیم داشت ولیعهد خود را تعیین کند، خبر می رسد که بیزانسی ها ترکمن ها را از دم تیغ می گذرانند. پادشاه دستور جنگ صادر میکند، و سپاه به سمت آناتولی راه میافتد. در مسیر سفر، از طرف عده ای نامعلوم به شاهزاده های سلجوقی حمله می شود…