یک تاجر ثروتمند و همسرش برای تعطیلات به هتلی لوکس میروند. در حالی که همسر این تاجر به دنبال تجربهای متفاوت است، توجه اطرافیان به او جلب میشود و در نهایت، همسر او به طور مرموزی ناپدید میشود.
داستان فیلم درباره زنی به نام اوزنور است که با پسر دایی خود قدرت رابطه داشته و از آن باردار میشوداما قدرت ازش فاصله میگیرد و اوزنور در یک درگیری با قدرت بچه خود را از دست میدهدو اوزنور بخاطر اینکه از قدرت انتقام بگیرد و قدرت را برای خودش کند، پیش دعا نویس می رود با اینکار خطر بسیار جدی خانواده قدرت را تهدید میکند.
رای اینکه تاریک اهل سیواس و مونیکای اهل لتونی بتونن در یک کشور کار بکنن فورا باید ازدواج کنن. فقط برای بابای داماد اسماعیل واجبه که یه عروسی بی حرف و حدیث برپا کنه . تو شهر سیواس شرایط برپایی عروسی سخته و امکانات اسماعیل هم کمه ولی چه نیازی به غمه . کل شهر دست به کار میشن برای او . . .
داستان واقعی زندگی مردی که فلسفه خاصی در زندگیش داشت، و بین سال های هزار و هشتصد و هفتاد و هفت تا هزار و نهصد و شصت میلادی می زیست. نام او "سیت نورسی" ؛شیخ بدیع الزمان زاده بدلیس ترکیه از پیشگامان اندیشه نوین اسلامی است. اصلیت او کرد بوده اما به زبان های ترکی، کردی، عربی و فارسی تسلط کامل داشته است. او کتاب های زیادی نوشت و تدوین کرد...
داستان عشقی غیرممکن که زاده ی انتقام است. میران بعنوان تاجری وارد شهر میشه و مراوداتش رو با خانواده ی شاداوعلوها بیشتر وبیشتر میکنه و در نهایت نوه ی نصوح شاداوعلو(ریّان) رو خواستگاری میکنه. از اوجاییکه ریّان نوه ی تنی نصوح نیست و میران خواستگار واقعا خوبی محسوب میشه نصوح میخواد که نوه ی دیگه اش رو بهش بده…