«عشق و مالیات» یک داستان کمدی جذاب است که ماجرای هفت سال فرار از پرداخت مالیات را روایت میکند. این فیلم که بر اساس زندگی واقعی «جاش کورنبلات»، یک نمایشنامهنویس تکگو، ساخته شده است، با ترکیب اجراهای انفرادی و صحنههای فیلمنامه، واقعیت درونی این شخصیت را به شکلی خندهدار به تصویر میکشد. این داستان، حکایت به تعویق انداختن کارها، ساختن فیلم و در نهایت، بزرگ شدن است.
در زمستان ۱۹۸۷، جری لاندگارد (میسی)- یک فروشندهی اتومبیل در مینیاپولیس دچار مشکلات مالیست. بعد از اینکه شپ پرودفوت (ریویس)-یک سرخپوست سابقه دار که در شرکت جری تعمیرکار است جری را به دو تبهکار، شووالتر (بوشمی) و گایر گریمسراد (استورمیر) معرفی میکند. جرمی به فارگو، داکوتای شمالی رفته و آن دو را به ازای یک اتومبیل جدید و نصف ۸۰۰۰۰ دلار پول آزادی، برای گروگان گرفتن همسرش اجیر میکند. در حالیکه جری قصد دارد مقدار بیشتری را از پدر همسرش، وید گاستاوسون (پرسنل) طلب کرده و بیشتر پول را برای خود بردارد.
مردی که کارهای خلاف را کنار گذاشته، به همراه همسرش که سابقا مامور پلیس بوده است، بچهای ندارند. آنها تصمیم می گیرند یک بچه از خانوادهی دیگری را بدزدند و خودشان بزرگ کنند. اما اوضاع از آنچه که پیش بینی می کردند پیچیده تر می شود...
این فیلم در مورد مرد جوانی به نام جیمی است که به همراه صمیمی ترین دوستش تلاش می کنند خانه ای که توسط پدربزرگ جیمی ساخته شده را پس بگیرند. در واقع جیمی در شهری که او را رها کرده و مدام در حال تغییر است، به دنبال متعلقات و وابستگی های خود می گردد. همچنان که او سعی می کند با خانواده اش ارتباط برقرار کند و جامعه ای که درگیر آن است را از نو بسازد، امید جیمی او را کور می کند و باعث می شود که او واقعیت وضعیت خود را نبیند…