نورا و جیمز، که زمانی موفقترین همکاران در یک آژانس تبلیغاتی برجسته در نیویورک بودند، حالا رقیبانی سرسخت شدهاند. آنها برای به دست آوردن یک مشتری بسیار ارزشمند، که یک کارخانه تولید بستنی محلی با محصولاتی بینظیر است، با یکدیگر رقابت میکنند.
تیلور، ستاره آشپزی شبکه های تلویزیونی، برای یافتن هویت آشپزی خود به شهر زادگاهش باز میگردد.او باید بین رابطه احساسی دوباره شکلگرفته، نجات رستوران خانوادگی و دنبال کردن رویای خود برای تبدیل شدن به یک آشپز مشهور جهانی یکی را انتخاب کند....
کلر از آن دسته زنانی است که میداند بچه نمیخواهد، اما وقتی در یک مهمانی با پسری آشنا می شود، بیشتر از چیزی که او برایش چانهزنی میکرد، عایدش میشود...
یک پرستار خانه تا زمانی که شغل بعدی خانه داری خود را پیدا کند در کنار یک خانواده می ماند. خانواده به زودی متوجه می شوند که زن آنقدر که به نظر می رسد بی گناه و عاقل نیست...
گروهی از دوستان بخاطر هزینه ی کالج مشغول به شغل پرستاری از کودکان می شوند، اما وقتی با این درآمد نمیتوانند از پس هزینه ها برآیند، کسب و کار دیگری را آغاز می کنند...
زن جوانی که پس از 10 سال زندگی خفقان آور با یک میلیاردر ازدواج می کند و ناگهان متوجه می شود که شوهرش یک دستگاه مانیتورینگ در مغزش کاشته که به او این امکان را می دهد که هر حرکت او را ردیابی کند.
داستان سریال درباره یک گروه از دوست های صمیمیه که وقتی زوجی که همه گروه رو دور هم جمع کردن (الکس و دیو) از هم جدامی شند کل گروه به هم می ریزه و هرکدوم میمونند که کدوم طرف رو انتخاب کنند. تمرکز اصلی داستان سریال بر روی دوستی های مدرنه که به شکل کمدی وخندهدار بیان میشه…