هفت مهمان ، یک منشی تازه استخدام شده و دو کارمند توسط یک میزبان ناشناخته غایب در یک خانه بزرگ در جزیره ای جدا شده جمع شده و یک به یک کشته می شوند. آنها با هم همکاری می کنند تا مشخص کنند قاتل کیست ، قبل از اینکه خیلی دیر شود...
یک پیرمرد ثروتمند به نظر میرسد که به دلیل مواجه با یک گربه از ترس مرده، اما خانم مارپل باور نمیکند و مشکوک میشود که یکی از چهار بستگانش او را به خاطر ثروتش به قتل رسانده اند...
خانم مارپل از پنجره قطار شاهد عبور قطار دیگریست و مشاهده میکند در قطار دیگری دختری را به قتل میرسانند ولی پلیس ها حرف او را باور نمیکنند و او را پیر دختری ابله میپندارند تا اینکه …
« سر ويلفريد روبارتس » ( لاتن ) ، وكيل سرشناس ، از يك سكته ى قلبى جان سالم به در برده است و دوران نقاهت را مى گذراند . پزشكان او را از ادامه ى كار در محاكم جنايى منع كرده اند ، با اين همه ، « روبارتس » دفاع از مردى به نام « لنرد وول » ( پاور ) را متهم به قتل بيوه زنى ( واردن ) شده قبول مى كند .
بازرس لیچ در مورد قتل یک بیوه در گولز پوینت تحقیق می کند. یک خودکشی ناموفق، یک اتهام دزدی کاذب، و زندگی عاشقانه یک ستاره تنیس به طور شگفتآوری به هم متصل میشوند و با افشای یک نقشه قتل به اوج خود میرسند.
سریال لوک فیتزویلیام را دنبال می کند، زیرا پس از ملاقات با خانم پینکرتون در قطاری که به لندن می رود، خود را در مسیر یک قاتل زنجیره ای می بیند. حالا فیتزویلیام باید قاتل را قبل از ریختن خون بیشتری پیدا کند.
یک دختر نوجوان است که بخشی از وقت خود را در لندن مشغول کار برای هرکول پوآرو، کارآگاه بلژیکی معروف، میگذراند و بخش دیگر را نزد عمهی خود، جین مارپل، در حومه شهر سپری میکند.