ویلی وانکای جوان و فقیر، که رویای افتتاح یک مغازه شکلات فروشی در شهری معروف به شکلات را در سر دارد ، متوجه می شود که صنعت شکلات توسط یک گروه از شکلات سازان حریص کنترل می شود...
تام آلن میزبان بزرگترین شب در تقویم کمدی است، زیرا نمادهای کمدی در کمدن راندهاوس گرد هم میآیند تا محتواها و سازندگان درخشان را در حمایت از"استند اپ برای سرطان"جشن بگیرند....
جورج یک کارگر ساده آمریکایی است که متوجه می شود دارای نیروی ویژه ای است که از راه آن می تواند با ارواح مردگان ارتباط برقرار کند. از همین رو او یک وب سایت راه اندازی می کند و از این راه به افرادی که قصد دارند تا با درگذشتگان خود ارتباط برقرار کنند کمک می کند. اما اوضاع کمی پیچیده می شود هنگامی که جورج با زنی از فرانسه به نام ماری و پسرکی به نام مارکوس از لندن آشنا می شود که هر یک به شکلی مرگ را از نزدیک درک کرده اند و این گونه است که هر سه نفر دچار تغییری اساسی در باور خود نسبت به مرگ و آخرت می شوند…
داستانی موزیکال درباره جو میِک، ترانه سرا و تهیه کننده آهنگ های محبوبی دهه 60 مانند "حقش را دارم"، "مثل ادی"، "جانی، به یادم باش" و "تلاستار"، که همجنسگرا و با استعداد، اما ناشنوا بود....
"پیپا فیتز-آموبی"، دانشآموزی دبیرستانی، در پی کشف راز قتل "آندی بل" است، دانشآموزی که پنج سال قبل به قتل رسیده بود. در آن زمان، دوست پسر "آندی" به جرم قتل اعتراف کرد و با خودکشی به زندگی خود پایان داد و پرونده مختومه شد. با این حال، "پیپا" یقین دارد که قاتل واقعی هنوز آزادانه در جامعه زندگی میکند.
گوین و استیسی، عشق و علاقه خود را در شش ماه گذشته از طریق وب و تماس تلفنی پیگیری کرده اند. اکنون آنها تمایل دارند که کنار هم باشند، اما سوال این است که آیا دوستان و خانواده آنها به این امر رضایت می دهند؟
سریال لوک فیتزویلیام را دنبال می کند، زیرا پس از ملاقات با خانم پینکرتون در قطاری که به لندن می رود، خود را در مسیر یک قاتل زنجیره ای می بیند. حالا فیتزویلیام باید قاتل را قبل از ریختن خون بیشتری پیدا کند.
تیم که با همسر سابقش درگیر حضانت فرزندانش است، شغلش را ترک میکند. او برای یک شغل دولتی که کارش وارد کردن اطلاعات است، اقدام میکند، اما در مصاحبه متوجه میشود که به جای آن، یک شغل جاسوسی برای MI5 به او پیشنهاد دادهاند.
زمانی که یک گروه از مردم عادی متوجه میشوند یک ستاره دنباله دار به وسعت 8 مایل در مسیر برخورد با زمین قرار گرفته به شهر باتلاق ها میروند تا پایان دنیا را از طریق تلویزیون تماشا کنند...