داستان سه دوست دوران کودکی. کارنان یک دزد، کالای یک محکوم سابق و راکی یک فروشنده مواد مخدر هستند که در مجتمع هیئت مدیره مسکن دولتی در تورایپاککام، چنای زندگی می کنند...
یکی از بزرگترین کمدینهای آلمان، کارولین کبکوس، نوستالژی جشن و تفسیر اجتماعی را با شوخ طبعی خاص خود ترکیب میکند تا "شگفتانگیزترین زمان سال" را به چالش بکشد...
نیکول برای یک مجموعه جدید داغ در تئاتر Gramercy روی صحنه می رود و درباره همه چیز بحث می کند، از اینکه اساساً گیاهخوار است آنچه در یک مرد به دنبال آن است، و اینکه چقدر دیوانه شده است...
پس از اینکه شان سوتر، یک کارآگاه پلیس مشهور، در حین انجام وظیفه کشته می شود، این تراژدی به زودی درگیر رسوایی فساد گسترده ای می شود که تهدید می کند روابط تیره و تار مردم با مجریان قانون را آشکار کند...
اعضای گروه پسر آهنگ های تعطیلات خود را می خوانند و فصل را جشن می گیرند. جوی فاتون، کریس کرک پاتریک، لنس باس، وانیا موریس، شاون استاکمن، بابی براون، مایکل بیوینز، جوی مک اینتایر، اریک-مایکل استرادا و نیک لاچی از جمله نوازندگانی هستند که در این جشن شرکت دارند ...
"نئو ونزیا"به زمستان طولانی رسیده است. آی، آزوسا و آنیا که به طور مشترک در هوای سرد تمرین می کردند، از موزه "آندین" به سرپرستی آکیرا که به نظر می رسد خود معمولیش نیست، بازدید می کنند...
این برنامه جنایتی را آشکار می کند که در آن شخصی میلیون ها نفر از نانوایی خیابان کولین در کورسیکانا، تگزاس اخاذی کرده بود، و همچنین بررسی اینکه چگونه مردم و FBI هنوز از چگونگی حل این جنایت و شیوه زندگی مجلل مجرمان شگفت زده می شوند...
آدرین شلی یک مادر جوان فداکار، زندگی او در مسیر درستی بود تا اینکه شوهرش او را مرده یافت. اندی اوستروی فیلمساز از آن زمان برای کشف حقیقت در مورد مرگ همسرش مبارزه کرده است....
دستیار جوان یک آزمایشگاه ضمن حضور در یک دوره پزشکی قانونی آنلاین، از مطالعه یک پرونده می فهمد این موضوع ارتباطی با گذشته او دارد. او با کمک دو استاد زن، می خواهند یک قاتل را به عدالت بسپارند ...
می گویند کسانی که آخرین بار می خندند، بهترین می خندند. در دنیایی پر از بحران با افراد شرور در همه جا، خانواده ای پر از انرژی وجود دارد که تصمیم می گیرند برای زنده ماندن به یک شرور سطح بعدی تبدیل شوند! اوه نارا، که در دوران مدرسه دختری کاملاً برونگرا بود، نمیتواند روحیه رقابتی خود را پنهان کند و با نگرش دیکتاتوری کنترل خانوادهاش را به دست میگیرد. به نظر می رسید که او در بیرون برای شوهر سرسختش فداکاری می کند، اما ماهیت واقعی او را نمی توان پنهان کرد. علاوه بر این، با زندگی در همسایگی رقیب خود، خواهر کوچکترش یو جین، کنترل اقتدارگرای او قوی تر می شود. به هر حال، عشق او به خانواده اش بدون تغییر باقی می ماند، اما یک مزاحم ظاهر می شود. چگونه جرات می کنند وارد فضای او شوند؟ او بهعنوان یک شرور که مانند هیچکس دیگری نیست، چه واکنشی نشان خواهد داد؟
شبکه ی AMC دیگه با علایق بیننده گانِ خودش خوب آشناست و میدونه که وقتی Norman Reedus رو در The Walking Dead اون هم با اون تیرکمون معروفش داره واکر هارو میکشه میبینن لذت میبرن ، حالا فکر کنید وقتی با موتور تو شهر میچرخه طرفداران چه حسی دارند؟! برنامه ی Ride with Norman Reedus که در اون Reedus در هر قسمت با یک مهمان (بازیگر،خواننده و ..) در یک مکان و شهر با موتور به گشت و گذار خواهند پرداخت.
کیم مین جون، یک کارمند اداری 30 ساله، احساس می کند در یکنواختی شغل 9 به 5 خود گیر کرده است و احساس می کند چیزی در زندگی اش کم است. وقتی بزرگتر می شود، برای دستیابی به چیزهای بیشتر فشار می آورد، اما همه چیز راکد به نظر می رسد. زندگی او زمانی تغییر می کند که دوست پسر سابقش، جین هوان، پس از 10 سال به عنوان یک همکار جدید دوباره ظاهر می شود. در حالی که جین هوان جذاب و با اعتماد به نفس باقی می ماند، مین جون احساس می کند که از زمان جدایی آنها به جلو حرکت نکرده است. مین جون سعی می کند روی کار تمرکز کند، اما به نظر می رسد جین هوان برنامه های متفاوتی دارد.
دنیای هی سو حول محور چان یانگ، بهترین دوست و دوست مخفی او می چرخد. او بدش نمی آید که چان یانگ را از کناری تشویق کند یا به تمام مشکلات دخترش گوش دهد. برای او اهمیتی ندارد که مردم او را فقط به عنوان "دوست چان یانگ" بشناسند. سپس یک روز، هی سو شروع به شنیدن نام او در همه جا می کند. در اتوبوس، در سالنها، هنگام ناهار... معلوم شد، شایعهای در مدرسه به گوش میرسد، "یک مشکل عشقی دارید؟ هی سو را در کلاس 2 پیدا کنید و او به شما میگوید چه کار کنید!". با آن، هی سو ناگهان خود را در مرکز توجه می بیند. اما چگونه می توانست به کسی توصیه کند؟ او حتی نمی داند که در مورد دلدادگی خودش چه کند!
یک روز در راه بازگشت از مدرسه به خانه، کونوها کوگا، ساتوکو کوساگاکوره، نینجایی را که از دهکده اش فرار کرده بود، نجات می دهد. به زودی، تعقیب کنندگان از دهکده در جستجوی ساتوکو ظاهر می شوند تا کونوها ماهرانه با آنها برخورد کند. همانطور که مشخص است، دبیرستانی بی ادعا در واقع یک قاتل است. بنابراین، زندگی مشترک بالقوه یک نینجا و یک قاتل آغاز می شود!
این سریال بر روی یک خانواده مشهور و بین المللی تمرکز دارد که یک کشیش تلویزیونی محسوب می شوند و زندگی آنها با یک سنت طولانی از انحراف، طمع و کارهای خیرخواهانه گره خورده است. این در حالی است که این خانواده تمام کارهای خود را، چه خوب و چه بد، تحت عنوان نام ....
زمانی که یک ستارهی فوتبال آمریکایی دبیرستانی از جنوب مرکزی آمریکا، میرود که برای تیم بورلی هیلز بازی کند، دو دنیای کاملا جدا از هم، به همدیگر آمیخته میشوند.
توی سال ۲۰۷۱، آدما با یه فناوری به اسم «دروازههای فضای تفاوت فاز» کل منظومه شمسی رو گرفتن. اما یه حادثه وحشتناک موقع ساخت این دروازهها زمین و ماه رو خراب کرد، پر از تشعشع شدن و بیشتر مردم مجبور شدن به سیارههای دیگه پناه ببرن. هر جا آدما برن، خلافکارا هم دنبالشون میان، واسه همین همیشه به آدمایی نیازه که این خلافکارا رو گیر بندازن. پلیس جدید منظومه شمسی یه سیستم جایزه گذاشت، شبیه همون چیزی که توی غرب وحشی بود. «کابوی بیباپ» قصه چهار نفره که توی سفینه بیباپ زندگی میکنن و با شکار جایزهبگیرا بهسختی روزگار میگذرونن.
ناکاجیما آتسوشی رو از یتیمخونه انداختن بیرون و حالا نه سرپناهی داره، نه چیزی برای خوردن. وقتی کنار رودخونهست و از گرسنگی داره جون میده، یه مردی رو میبینه که یهویی تصمیم گرفته خودشو بکشه و نجاتش میده. این مرد، دازای اوساموئه که با دوستش کونیکیدا توی یه آژانس کارآگاهی عجیب و غریب کار میکنه. اینا قدرتهای خارقالعاده دارن و پروندههایی رو میگیرن که پلیس یا ارتش از پسشون برنمیاد. دارن دنبال یه ببر میگردن که تازه تو این منطقه دیده شده، تقریباً وقتی که آتسوشی پیداش شده. این ببر انگار به آتسوشی ربطی داره و تا پرونده تموم بشه، معلومه که آتسوشی قراره کلی با دازای و بقیه کارآگاهها قاطی بشه!
توی یه شهر بزرگ مدرن مغازه کوچیکی هست به اسم "استدیوی عکس زمان". با این که مشتریای خیلی کمی داره، درواقع توسط شنگ ژائوشی و لو گانگ اداره میشه که 2 مرد با قدرتهای ویژه هستن. اونا برای حل کردن مشکل مشتریها وارد عکسها میشن. با این حال گاهی اوقات اوضاع از کنترل خارج میشه.
مرد جوانی که 400 سال به آینده منتقل می شود، با زندگی مدرن سازگار می شود، در حالی که از عشق خود به غذا برای کمک به یک صاحب رستوران در حال مبارزه استفاده می کند.
سین کیسکه، فرزند ممنوعه یک انسان و یک سلاح بیولوژیکی ساخته شده با جادویی به نام Gear، در دنیایی زندگی می کند که جادو جایگزین علم شده است و زخم هایی از شورش Gear باقی مانده است. او با شرکت در عروسی تابوشکنی پدر و مادرش، با دختری مرموز مواجه میشود که نفرت عمیقی از Gears دارد و ملاقات سرنوشتساز آنها تهدید میکند که یک بار دیگر دنیا را به هم میزند.
این سریال داستان "ماریانا" و "کانل" با پیشینه های مختلف است که در شهری کوچک در ایرلند زندگی می کنند، همانطور که وارد یک رابطه عاشقانه با هم می شوند روابط همدیگر را نظاره می کنند ...