این انیمه داستان دختری 12 ساله به نام کانا است که از نوادگان خدایان به دنیا آمده است. خانواده او مأموریت دارند از سراسر ژاپن هدایایی را به گردهمایی خدایان در ایزومو برسانند. اگرچه مادر کانا قرار بود این ماموریت را به پایان برساند، اما درگذشت او باعث شد تا کانا کار را تمام کند، به این امید که بتواند در پایان سفر به مادر مرده خود در سرزمین خدایان بپیوندد...
جاسینتا ، زن زندانی که راه مادرش را در زندان و خارج از زندان دنبال کرده است ، امیدوار است بتواند از چرخه اعتیاد به مواد مخدر رهایی یابد و با دختر خردسال خود ارتباط مجدد برقرار کند...
یک شهر پر از چندین قبیله گانگستر است که مشاغل مختلف را در بازارهای سیاه اداره می کنند. هر قبیله میخواهد حاکم مطلق باشد، اما در زمان سلطنت بیگ باس که جنایت ها را جمعآوری میکند، تعادل بین آنها بر خلاف برابری بین بیقانونی و قانونگذاری حفظ میشود...
مستندی درباره زندگی مارتین شکرلی، کارآفرین مالی و سرمایه دار داروسازی از بروکلین، نیویورک، که به دلیل افزایش 5500 درصدی قیمت داروی ایدز در طول یک شب، خرید تنها نسخه آلبوم "Wu-Tang Clan" به قیمت 2 میلیون دلار شهرت دارد...
«رنجر» داستان 12 زن کنیایی است که اولین واحد ضد شکار غیرقانونی تمام زنانه شرق آفریقا را تشکیل میدهند. آنها به جای آموزشهای نظامی سنتی، برنامهای برای التیام روحی و خودشناسی را طی میکنند و تحولات عمیقی را تجربه میکنند.
DMZ ، مکانی که جسدهای ناشایست افراد کشتهشده در آن جا به خاک سپرده می شوند. یک افسر آموزشی که به این منطقه فرستاده شده بود، در میانهٔ شب با شلیک گلوله کشته شد.در همان زمان، فراریان به سمت DMZ در منطقه کنترل دسترسی میگریزند و دسته سوم فوراً به عملیات جستجوی DMZ اعزام میشوند. در آنجا، خدمه یک سرباز ناشناس را می بینند و ...
داستان دونفر دیوانه دلقک پوش (ICP)، طرفداران آنها، و مبارزه مداوم آنها با FBI در یک پرونده مهم که ممکن است زنگ خطری برای تغییر برای حقوق اول در آمریکا باشد...
سریال Wynonna Earp که بر اساس سری کمیک های IDW ساخته شده داستان “وینونا ارپ” را شرح میدهد که نوه بزرگ “وایات ارپ”است. وایات ارپ خود مبارزی بزرگ علیه شیاطین و اهریمنان بوده و اکنون نوه او با توانایی های منحصر به فرد و ماورائی اش قصد دارد عدالت را برای شیاطین و موجودات ماوراء الطبیعه به ارمغان بیاورد...
هان ته سول ( Jo Seung Woo ) مهندسی نابغه و موسس شرکت کوانتوم و زمان است که به عنوان معجزه صنعت مهندسی کره جنوبی شناخته شده است ، پژوهش ها و کارهای او باعث رسیدن شرکتش به بالاترین سطح ها شد ، اما به یکباره از ماجرای مشکوکی پشت مرگ برادرش که ده سال پیش او را از دست داده است با خبر شده و وارد مسیری خطرناک برای سفر در زمان میشود ، از طرفی کانگ سو هه ( Park Shin Hye ) نیز برای زنده ماندن در محیط گانگسترها به فردی تبدیل میشود که به راحتی میتواند به مبارزه ، شلیک گلوله و ساخت بمب بپردازد اما زندگی او نیز وقتی دچار دگرگونی میشود که برای یافتن و نجات هان ته سول ، وارد مسیری خطرناک میشود …
بان ها نی (Choi Kang-Hee) زن 37 ساله مجردیست که موقعیتی موقت در محل کارش دارد و این باعث شده استرس اخراج شدن داشته باشد. او شخصیتی ضعیف و کم رو دارد و بخاطر وضعیتش نمیخواهد که مجرد بماند ، تا اینکه یک روز اتفاق عجیبی میوفتد، بان ها نی 37 ساله با بان ها نی 17 ساله که از گذشته آمده ملاقات میکند ، بان ها نی جوان کاملا با خود بزرگترش فرق دارد ، او شخصی با روحیه و خوش بین است …
سومیره سو تو کل مدتی که دبیرستانیه هیچ استعدادی توی فوتبال نداره که بخوایم ازش حرف بزنیم اما این دخترک جوون یه پیشنهاد عجیب از کسی میگیره... از رقیب اصلیش، میدوری سوشیزاکی! میدوری از سو میخواد که باهاش توی یه تیم بره و بهش قول میده که نذاره سو هیچوقت تنها بازی کنه. این یه پیشنهاد جدیه اما مسئله اینجاست که سو پیشنهادشو قبول میکنه یا نه. بنابراین پرده ی نمایش روی داستانی باز میشه که شخصیت افراد منحصر به فرد زیادی از بازیکنان فوتبال رو جمع آوری می کنه.
۵۰ امین سالگرد پروژه “فردا” (سگ نابکار) (Junk Dog) “JD” در مسابقات بوکس ارتقا یافته زیرزمینی بمنظور زنده ماندن شرکت میکند . امروز او دوباره وارد رینگ میشود اما با شخصی جدید روبه رو میشود. او میخواهد وارد چالشی بشود که همه چیزش را به خطر میندازد.
یون سه ری (Son Ye-Jin) وارث ثروتمند در کره جنوبیست که در مسیر مسافرت هوایی به طوفان شدیدی برخورد کرده و مجبور میشود در کره شمالی فرود اضطراری کند. در آنجا به طور اتفاقی با لی جونگ هیوک (Hyun-Bin) که افسر ارتش کره شمالیست ملاقات میکند و لی جونگ هیوک تصمیم میگیرد تا یون سه ری را پنهان و از او محافظت کند و…
اینجا یه دنیای خاصه که دخترای کشتینشین توش زندگی میکنن. تو بندر دریایی آزور لین، یه زندگی شاد و پرانرژی تو محیط مدرسه برای دخترای گروههای مختلف شروع میشه. اونا با تمام وجود از زندگیشون لذت میبرن و آروم آروم درگیر یه سری ماجراها و شیطونیهای باحال میشن!
تا وقتی که داخل آدما قلب وجود داشته باشه، همیشه هستن کسایی که زجر بکشن. و بعدش یه چیز «عجیب» وارد ذهنشون میشه و باعث وقوع مریضی عجیبی در بدن میشه. این بیماری که بهش «مریضی اسرار آمیز» میگن برای اکثر افراد ناشناختهست. ولی یقینا وجود داره. دکتر و شاگردی وجود دارن که با این مریضی، که حتی پزشکی مدرن نمیتونه علاجی براش پیدا کنه، مبارزه میکنن. اسم اون دکتر رامونهست. اون همیشه آزادانه رفتار میکنه، بد دهنه، و حتی شبیه یه دکترم نیست! اما، وقتی با این بیماری اسرارآمیز رو به رو میشه، قادره که سریع ریشه اون رو پیدا کنه...
برای آیدول شدن، خون و عرق و اشک ریختم. با این حال، ادامه میدم. میخوام بدرخشم. میخوام به دستش بیارم. میخوام نفر اول باشم. میخوام بخندم. میخوام رویاهام رو به واقعیت تبدیل کنم. میخوام به کلی آدم نگاه کنم. میخوام مورد توجه قرار بگیرم. میخوام پیداش کنم. میخوام موانع رو پشت سر بذارم. فقط غرور توی سینه دارم. هیچکس از اول در مرکز توجه نیست. همه ضعیف هستن. فقط کسایی که وا نمیدن میتونن آیدول بدن. این داستان آیدول هاییه که با رویاهای بزرگ و واقعیت بی رحم رو به رو میشن.
یوری هانجو 16 ساله بعد از دیدن مردی که با تبر، سرش باز شده بود، با ترس و سردرگمی در حالی که داره از قاتل نقابدار فرار میکنه، متوجه میشه توی یه خونه متروکه گیر افتاده که هر کدوم از در ها، به طور عجیبی قفل شده.درحالی که ناامیدانه دنبال راه فرار میگرده، به پشت بوم فرار میکنه ولی دنیایی روبروش قرار میگیره که هیچ نشونهای از زندگی توش وجود نداره و توسط ساختمون های بلند احاطه شده. هنگامی که تو ناامیدی غرق شده بود، متوجه میشه برادرش هم توی این مکان عجیب و غریبه. یوری مصمم میشه تا برادرش رو پیدا کنه و فرار کنه. هر چند، به زودی متوجه میشه که نقابدار های بیشتری...
آستا و یونو در یک کلیسا در یک روز به عنوان نوزاد در سبد رها شدند و از آن زمان به بعد با هم بودند. وقتی بچه بودند، قول دادند که با هم رقابت کنند تا ببینند چه کسی پادشاه بعدی جادوگرها میشود. اما با بزرگ شدن، تفاوتهای بین آنها مشخص شد: یونو یک نابغه جادویی بود، در حالی که آستا هیچ قدرت جادویی نداشت. در کشوری که جادو همه چیز است و توانایی ورزشی مهم نیست، آستا هر روز با تمرینات بدنی و اراده قوی سعی میکرد جادو یاد بگیرد.
زمانی که یه سری از اجساد پوسیده ی حیوانات بعد از یه شب توی یه دهکده ی کوهستانی دورافتاده پیدا میشن، اینوگامی، یه کارآگاه از توکیو که متخصص حل پرونده های مرموز و سریه، برای تحقیق فراخونده میشه. حین کار روی پرونده با پسر عجیبی دوست میشه که هر روز به جای رفتن به مدرسه، توی زمینای کشاورزی کار میکنه. اون که توسط دوستاش رونده شده، بعد از یه یوکای (موجودات افسانه ای ژاپنی) که توی گل و لای زندگی میکنه، لقب "دوروتا-بو" بهش تعلق میگیره ،به اینوگامی کمک میکنه تا حقیقت پشت پرده ی قتل ها رو آشکار کنه. اما نیروهای ماوراء طبیعی هم بیکار ننشستن ، و از اونجایی که "دوروتا-بو" فقط یه لقبه، ممکنه این تنها چیزی نباشه که...
سیاهچال پنهان مکانی افسانهای است که دارای جواهرات و اشیایی کمیاب است. «نُور» که سومین پسر خانوادهی اشرافزادهی سطح پایینی بود و تنها پیشنهاد کاریش را از دست داده بود، اتفاقی صحبتهایی دربارهی این سیاهچال میشنود. سپس قدرتی بدست میآورد که با آن میتواند مهارتهایی ایجاد کند و حتی به فردی دیگری اعطا یا تغییرشان بدهد. جهت استفاده از این قدرت، نیاز است که با انجام کارهایی امتیاز جمع کند. کارهایی همچون خوردن غذاهایی خوشمزه و انجام اعمال منحرفانه با دختران هوسانگیز.
رکی، یه دانش آموز و اسکیت باز دبیرستانی، معتاد و شیفته ی "S"، یه مسابقه ی خطرناک و فوق سری اسکیت بورده که توی سراشیبی یه معدن متروکه برگزار میشه. اسکیت باز ها تشنه ی "گوشت گاو" و جنگ و جدالایی هستن که توی مسابقه ها به پا میشن. رکی، لانگا رو که یه دانشجوی انتقالیه که پس از تحصیل در خارج از کشور به ژاپن برمی گرده، به محل برگزاری مسابقات می بره. لانگا که اصلا تجربه ی اسکیت بازی نداشته، ناگهان خودشو میبینه که به دنیای "S" کشیده شده...
داستان سریال در آینده رخ میدهد که ضمیر انسانها دیجیتال شده و قابل ذخیره و انتقال به جسمی دیگر است. یک زندانی در بدنی جدید زنده میشود تا داستان یک قتل پیچیده را حل کند تا بتواند آزادیاش را دوباره به دست آورد
پروژه ی اسکارد برخوردها و نبردهای کسانی که دارای خالکوبی و قدرت مهر و موم شده ی جانوران و خدایان الهی هستند را به تصویر می کشد. داستان در منطقه ی ویژه ی آکاتسوکی، منطقه ای بدون قانون در توکیو، رقم میخورد. "هلیوس" ها کسانی هستند که از قدرت خالکوبی های خود برای محافظت از شهر استفاده میکنند، "آرتمیس" ها متعهد به حفظ امنیت و کنترل هستند، در حالی که انگیزه تجاری محکمی دارند، و "سرویس ویژه امنیت عمومی" کارکنان اسکارد در اداره پلیس کلان شهرها هستند. آنها روزهای پرتلاطم را پشت سر میگذارند تا به مسیر ادامه بدن...