دختری 10 ساله در نقل مکان خانوادهاش به حومه شهر، در دنیایی سرگردان می شود که توسط خدایان، جادوگرها، و هیولاها اداره میشود؛ جایی که انسانها به شکل حیوانات در می آیند...
لیلا مالکال پس از پیروزیهای پیشین، به درجه ستوان سرهنگی ارتقا یافته و فرماندهی یگان W-0 را بر عهده گرفته است. او پس از خنثی کردن تلاشی برای ربودن ژنرال ارتش اروپا، سه عامل این توطئه را برای جبران کمبود خلبانان W-0 استخدام میکند. آیانو کوساکا، یوکویا ناروسه و رهبر آنها، ریو سایاما، به امید یافتن مکانی برای تعلق داشتن، این پیشنهاد را میپذیرند.
در سرزمین ایولف، مردم دیگر بزرگ نشده و صدها سال عمر میکنند. اما هنگامی که جنگی سخت در این سرزمین به وقوع میپیوندد ، نوجوانی به نام ماکیا تلاش میکند تا از سرزمین خود فرار کند و بدون خانه در جنگلی تاریک تنها میماند. در این بین او با اریال آشنا میشود که والدینش را از دست داده و به نگهبان او تبدیل میگردد. این انیمیشنی به داستان این دو نوجوان میپردازد، هنگامی که اریال بزرگ شده درحالی که ماکیا تغییری نمیکند و…
جینتا یادُمی و گروهی از دوستان دوران کودکیش یک روز در یک حادثه ی دلخراش از یکدیگر جداشدند و حالا پس از گذشت در دوره دبیرستانشون یک اتفاق ناگهانی باعث شد که اونا با گناهانشون و اتفاقی که اون روز رخ داد رو به رو شده و با عواقب گذشتشون مواجه بشن، چند سال اون باید با احساس گناهی که از گذشتش به جا مونده مقابله کنه و برای این کار اون باید با نیروهای عجیب وغریب و ارواح باید کنار بیاد
داستان نوجوانی به اسم Teito است که اتفاقات وحشتناکی برایش رخ داده و او دچار فراموشی شده است . Teito که به فراموشی دچار است اغلب رویاهای ترسناکی می بیند . شروع داستان انیمیشن سریالی ۰۷Ghost شبح ۰۷ تقریبا از شب قبل از امتحانات فارغ التحصیلی Teito می باشد ، او و تنها دوستش ، Mikage ، با هم قرار می گذارند تا هیچ وقت همدیگرو رها نکنند و همیشه با هم باشند . در ادامه انیمیشن سریالی در روز بعد موقعی که مردم داشتن در مورد Teito صحبت می کردن ، ناگهان صدای آشنایی به گوشش رسید و او را به سمت خودش کشید . صدا برای او خیلی آشنا بود ، بعد گذشت مدتی زمان کوتاهی ناگهان متوجه چیز عجیبی می شود ، این صدا را کاملا می شناسد و قبلا شنیده است . آری این همان صدایی بود که در کابوسهای شبانه و وحشتناک او ، اقدام به کشتن مرد رویاهایش ، یعنی پدر او ، کرده است . اما این صدا آشنا مال چه کسی است ؟ تیتو به دنبال صدا می رود او متوجه می شود که این صدا متعلق به رئیس ستاد Ayanami ، که نامش Zaiphon است ، می باشد . او تصمیم می گیرد که به آنها حمله کند و انتقام پدرش را بگیرد ولی متاسفانه به دست یکی از نیروهای زیر دست Zaiphon اسیر می شود به زندان فرستاده می شود . دوست او ، Mikage ، که می بیند از اسیر شدن او باخبر می شود ، برای نجات او اقدام می کند و با مقابله با نیروهای Ayanami موفق می شود تا او را از زندان فراری دهد ، ولی در نهایت دوباره به محاصره این نیرو ها در می آیند و تیتو برای فرار دوست خود را به ظاهر گروگان می گیرد.