هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...
تراویس بیکل جوانی است که دچار بیخوابی است به همین دلیل تصمیم میگیرد تا شبها به عنوان راننده تاکسی در خیابانهای نیویورک مشغول به کار شود. اما شبهای نیویورک مکان خوشایندی برای گذراندن زمان نیست، چرا که خیابان مملو است از بدکارهها، معتادین و انواع انسانهای رنگینپوستی که به خاطر تعلق داشتن به طبقات پایین جامعه راهی جز توسل به بزهکاری ندارند. در این میان تراویس با دختری آشنا میشود که در یک آژانس خصوصی کار میکند اما به دلیل منزوی بودن تراویس رابطهشان راه به جایی نمیبرد. تراویس تصمیم نهایی را میگیرد و عزم خود را جزم میکند تا مانند باران خیابانهای نیویورک را از فساد و آلودگی بشوید...
نقطه ي اوج رابطه ي چندين ساله ي اسکورسيزي، پل شريدر (فيلم نامه نويس)، و دنيرو. سبک بصري به غايت پيچيده ي اسکورسيزي که ترکيبي از حرکت هاي دوربين افقي و عمودي است به هم راه حاشيه ي صوتي صداي گاو، در صحنه هاي مشت زني، بسيار تکان دهنده و بديع است. تلما اسکونميکر تدوين گر، در کنار دنيرو، ستاره ي فيلم است.
«نيل مکالي» (دنيرو)، سارقي است که تخصصش انجام سرقت هاي بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسايل نقليه ي مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وينسنت هانا» (پاچينو) نيز کارآگاهي است لس آنجلسي که مصمم است او را به دام بيندازد...
«مایکل»، «استیون» و «نیک»، سه کارگر جوان در یک کارخانه هستند که داوطلب می شوند که به ارتش پیوسته و به جنگ در ویتنام بروند. قبل از رفتن، استیون با «آنجلا» ازدواج می کند و این مراسم عروسی، به مراسم خداحافظی آن ها نیز به حساب می آید. بعد از تجربه سختی های بسیار در جنگ، آن ها به اسارت گرفته می شوند و ...