پانورامیکس برای حفظ آیندهی روستا به همراه آستریکس و اوبلیکس به سرزمین گلها سفر میکند تا بتواند یک جادوگر جوان دانا را پیدا کند که راز معجون جادویی را میداند و…
باز هم یه لشگر زره پوش سزار تارومار میشه و این بار سزار لوکولوس و برای دستگیری قهرمانان گل و می فرسته. در نقشه رومی ها این بار قهرمانان در تله رومی ها گرفتار می شوند و این امر باعث می شود که سر انجام به سرزمینی جدید برسند و در جستجوی گتافیس شروع به گشتن سرزمین جدید می کنند
آستریکس کوچک به همراه اوبلیکس، آخرین جنگجویان آزاد روستای "گاول" پس از حمله ی روم، ماموریت دارند یک بشکه ای که حاوی مواد جادویی است را به دست پسر عموی آستریکس که می خواهد با ارتش روم بجنگند، برسانند.
کلئوپاترا با تحریک ، سزار شرط می بندد که می تواند در مدت 3 ماه یک کاخ بزرگ بسازد. به یک معمار 3 ماه فرصت داده می شود. یا خوشبختانه ، Getafix / Panoramix ، Asterix و Obelix برای کمک به اسکندریه می آیند...
غول سبز سرزمین «خیلی دور» حالا دیگر به میانسالی پا گذاشته است. وی به همراه همسرش فیونا ، و بچه هایشان زندگی بسیار خوب و شادی را سپری می کنند. همه چیز به خوبی و خوشی پیش می رود اما ناگهان با ورود یک موجود پلید، همه چیز بهم می ریزد و ...
سرزمین دور افتاده احتیاج به یک پادشاه دارد و شرک باید یک نفر را برای پادشاهی پیدا کند و او شروع به جستجو تنها کسی می کند که می تواند پادشاه بشود، پسر عموی گمشده فیونا ،آرتی. در این هنگام پرنس دلربا برای انتقام به قلمرو پادشاهی بر میگردد و …
یک نگاه درونی به ظهور صنعت “وانت” است – و مشاغلی که مربیان اغواگری خودساخته به جهان سفر می کنند ، و با این کار پول اندکی برای آموزش مهارت های مردان می گیرند …