Andrew Adamson

در فیلم Mr. Pip آقای وات تنها مرد سفید پوست در یک جزیره است . او بعد از اینکه شورشیان محلی باعث محاصره نظامی جزیره می شوند یک ساختمان را تبدیل به مدرسه می کند…

این فیلم درباره زن جوانی است که عاشق یک بند باز سیرک می شود.این دو بطور اتفاقی و جداگانه وارد دنیا سیرک سولی می شود و در این دنیای متفاوت برای رسیدن به یکدیگر تلاش می کنند…

یکسال از حوادثی که برای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی با وارد شدن به سرزمین نارنیا از طریق جارختی اتفاق افتاد، گذشته است. آنها یکروز که وارد یک ایستگاه قطار شده اند بطور جادویی مجدداً وارد سرزمین نارنیا می شوند. هزار سال نارنیایی از خروج آنها از این سرزمین گذشته است، حیوانات ناطق از بین رفته اند و یک شاه شیطانی و سنگدل به اسم میراز بر آن سرزمین حکمرانی می کند...

سرزمین دور افتاده احتیاج به یک پادشاه دارد و شرک باید یک نفر را برای پادشاهی پیدا کند و او شروع به جستجو تنها کسی می کند که می تواند پادشاه بشود، پسر عموی گمشده فیونا ،آرتی. در این هنگام پرنس دلربا برای انتقام به قلمرو پادشاهی بر میگردد و …

جنگ جهانی دوم. چهار بچه از راه گنجه ای بزرگ به سرزمین نارنیا می روند که زیر سلطه ی ملکه خبیثی است که آن جا را در زمستانی ابدی نگه داشته و مانع ورود کریسمس به آن جا شده است. منجی شیروش بزرگ، «اصلان» نیز برای نجات «نارنیا» و ساکنانش به کمک بچه ها می آید...

والدین پرنسس فیونا، او و شرک را به صرف شام دعوت می کنند تا عروسی آن‌ها را جشن بگیرند، غافل از اینکه این زوج جوان، هر دو غول هستند.

یک غول برای پس گرفتن باتلاقش، با یک الاغ مزاحم به سفری میرود تا یک پرنسس را به لردی که در انتظار پادشاه شدن است، برگرداند.