Laurent Lafitte

ادموند دانتس، فردی بی‌گناه که سال‌ها به ناحق زندانی شده بود، پس از فرار از زندان، با تغییر چهره و هویت، به دنبال انتقام از کسانی است که زندگی او را تباه کرده‌اند.

شهر بریتانی برای دریافت کمک مالی دولتی، با پذیرش پناهندگان اوکراینی موافقت کرد، اما به جای اوکراینی‌ها، مهاجران سوری وارد شهر شدند و این موضوع باعث بروز درگیری‌هایی شد.

ژان، زنی است که با بدهی و افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند و به لیسبون می‌رود تا خانه مادرش را بفروشد. در فرودگاه ژان با یک همکلاسی سابق دبیرستان که همه به او علاقه داشتند، برخورد می‌کند...

نیکلاس جوان کودکی است که پر از شادی و یادگیری را در میان رفاقت، مشاجره، دعوا، تنبیه، شوخی و بازی زندگی می کند...

عثمان و فرانسوا دو پلیس با سبک های بسیار متفاوت هستند. این دو یک بار دیگر برای یک تحقیقات جدیدجمع می شوند. چیزی که به نظر می رسید یک معامله ساده مواد مخدر باشد، معلوم می شود که یک پرونده جنایی در مقیاس بالاتر است...

یک روز ژان لوئیس متوجه می شود که قلبش از کار افتاده است. او نمرده، می تواند راه برود و حرف بزند، اما قلبش دیگر نمی تپد...

سرنوشت‌های در هم تنیده شخصیت‌های تاریخی، مردان و زنانی که در انقلاب فرانسه‌ی ۱۷۸۹ نقش داشتند، در حالی که در مجلس ملی تازه تأسیس گرد هم می‌آیند.

نوامبر 1919. دو سرباز یک هنرمند و یک حسابدار یک مراسم یادبود را آغاز می کنند. اما در فرانسه ، ماجراهای آنها به زودی خطرناک می شود.

"فلورانس" و "وینسنت لروی" تا به الان در همه زمینه ها موفق بوده اند ، شغل ، ازدواج ، فرزندان ، ولی این بار میخواهند تا با موفقیت از هم طلاق بگیرند ! ولی ...

"میشل" (ایزابل هوپر) نقش زن تاجری را بازی می کند که در خانه اش مورد تجاوز قرار می گیرد و سعی می کند با تعقیب مداوم مهاجم از او انتقام بگیرد.

"فلورانس" و "وینسنت لروی" در ازدواج ، کسب کار و بچه های سالم موفق هستند، ولی امروز روزه طلاقشان است ! و آن ها به شدت بر این امر اصرار دارند تا اینکه..

به منظور نابود کردن روستای گالیش ، سزار نقشه می کشد تا به هر وسیله ممکن روستایی ها را به فرهنگ رومی جذب کرده و یک مستعمره جدید رومی را آغاز کند…

"موریل باین" مادر طلاق گرفته ، دارای 2 فرزند و  عاشق بیان کردن غصه است، او از طرفداران پر و پاقرص "وینسنت لاکرو"است، یک روز "وینسنت" به خانه او رفته و از اون درخواست کمک میکند...

 زنی بدلیل رشد یک گل در ریه هایش، از بیماری نادری رنج می برد و...

 یک زن و شوهر که طلاق گرفته اند سعی میکنند تا پول بازنشستگی شان را که ربوده شده است،پس بگیرند...

دو افسر پلیس مخالف با هم همکاری می کنند تا معمای قتل همسر یک تاجر بزرگ را حل کنند...

یک وکیل به طور تصادفی با یک چمدان پر از کوکائین برخورد می کند.

یک تصادف کشنده باعث می شود یکی از افراد گروه در بیمارستان بماند، در حالی که بقیه عازم سفر تفریحاتی هستند. اما راز ها و دروغ هایی که بین افراد این گروه است، باعث می شود به مرور از هم رانده شوند...

داستان حول دوستان دوران کودکی میشل می چرخد که به عشق واقعی اعتقاد دارد و وینسنت که در مورد روابط جدی نیست و فقط در لذت های فیزیکی با زنان افراط می کند...

متخصص اطفال "الکساندر بک" همسر خود "مارگات بک" را از دست می دهد.او 8 سال قبل به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده بود و "الکساندر" مضنون اصلی پلیس بود.وقتی دو جسد نزدیک جائی که "مارگات" انداخته شده بود پیدا شد پلیس دوباره پرونده را باز کرد و "الکساندر" مضنون اصلی شد.ماجرا وقتی پیچیده شد که او ایمیلی دریافت کرد که نشان می داد "مارگات" زنده است..

در این فیلم زندگینامه ای تخیلی که در مورد برنارد تاپی می‌باشد، یک مرد جاه طلب طبقه کارگر به یکی از جنجالی ترین چهره های عمومی فرانسه تبدیل می شود.

یک سرباز انگلیسی در جنگ جهانی اول در جبهه شمال فرانسه در حال جنگ است. او در میان وحشت‌های جنگ، خاطرات عشق ممنوعه خود با یک زن فرانسوی را مرور می‌کند.