آشپزی جوان که در شرف راهاندازی رستوران اختصاصی خود در شهر پاریس است، به دلیل یک اتفاق اورژانسی در خانوادهاش، ناچار میشود به زادگاه خود بازگردد. در این بازگشت و به دور از فضای شهری، خاطرات قدیمیاش در ذهنش زنده میشوند و تمام باورها و قطعیتهای او دچار تردید میگردند.
ادموند دانتس، فردی بیگناه که سالها به ناحق زندانی شده بود، پس از فرار از زندان، با تغییر چهره و هویت، به دنبال انتقام از کسانی است که زندگی او را تباه کردهاند.
ایرین، دختر ۱۹ ساله یهودی و فرانسوی، در تابستان ۱۹۴۲ زندگی پر از شور و شوقی دارد. او با دوستانش خوش گذرانی میکند، عاشق مردی جوان شده است و آرزو دارد بازیگر شود. اما زمان او در حال تمام شدن است، زیرا جنگ جهانی دوم در حال پیشروی است و یهودیان در معرض خطر قرار دارند...
زندگی سیمون وییل، شخصیت مشهور فرانسوی که از هولوکاست جان سالم به در برد و به یک سیاستمدار برجسته، مدافع حقوق بشر و فمینیست تبدیل شد، از طریق مجموعهای از خاطرات غیرخطی بررسی میشود...
گفته می شود که هر بازپرس جنایتی دارد که آنها را آزار می دهد، پرونده ای که بیشتر از بقیه او را آزار می دهد، بدون اینکه او لزوماً دلیل آن را بداند. برای یوهان این قضیه قتل کلارا است.
جین، یک زن جوان خجالتی، در یک شهربازی کار می کند. او که شیفته چرخ و فلک است، هنوز با مادرش در خانه زندگی می کند. این زمانی است که ژان با جامبو، جاذبهی شاخص جدید پارک آشنا میشود.
دهه 90. لینا 18 ساله برای تحصیل به پاریس میرود. او به دنبال چیزی است که در کشور خود لبنان نمی تواند پیدا کند: طعم آزادی. او جنبه های مختلف جنگل پاریس را تجربه می کند و از مکان خود آگاه می شود.
در مناطق روستایی فرانسه، دو گروه از پسران دو روستا جنگی علیه یکدیگر آغاز کرده اند. جنگ آنها سنتی است که از پدرانشان به آنها رسیده بدون اینکه دلیل خاصی داشته باشد و...