Maxence Tual

لئو، مهندس جوانی است که برای فروش زمین‌های پدری‌اش به شرکتی که در زمینه حفاری فلزات خاکی کمیاب فعالیت دارد، به زادگاهش بازمی‌گردد.

پیر، گل‌فروشی موفق، با فرار مادر بیمارش از آسایشگاه روبرو می‌شود. تلاش او برای بازگرداندن مادر به آسایشگاه، به دیدار دوباره غیرمنتظره‌ای تبدیل می‌شود که زندگی هر دوی آنها را تغییر می‌دهد.

ژان، زنی است که با بدهی و افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند و به لیسبون می‌رود تا خانه مادرش را بفروشد. در فرودگاه ژان با یک همکلاسی سابق دبیرستان که همه به او علاقه داشتند، برخورد می‌کند...

یک مادر مجرد و یک مرد متاهل با این درک که رابطه آنها کاملاً جنسی است وارد رابطه می شوند. اگرچه آنها موافقند که این رابطه آینده ای ندارد،..

تعدادی از دوستان یک ایستگاه رادیویی مجانی از خانه خود در دهه 1980 در روستایی در فرانسه پخش کردند. پس از اینکه یکی از آنها برای خدمت سربازی به برلین فراخوانده می شود، او شدیداً می خواهد با دوستانش به پخش برنامه ادامه دهد...

جرمی، مرد جوانی که در نقطه شکست خود قرار دارد، پاریس را ترک می کند تا نزد مادر خود در لیموسین بازگردد...

یک معلم مدرسه تعطیلات خانوادگی عشقش را خراب می‌کند و با الاغی به نام پاتریک دوست می‌شود.

در شب کریسمس ، "سِرژ" تنها پزشک اورژانس است. او دچار کمردرد فلج کننده ای می شود و از یک پسر تحویل پیتزا کمک می گیرد که...

آنجل، یک برنامه ریز شهری سی و چند ساله، عصبانی است. او که بدون اخطار توسط روسای ظاهراً چپ‌گرا بیکار شده، باز می‌گردد تا با پدرش، یک مائوئیست سابق، زندگی کند، تنها کسی که او را درک می‌کند. اما...

یک مکانیک بعد از یک رابطه ناموفق یک شبه، ناگهان خود را در موقعیتی می‌بیند که باید از سه کودک مراقبت کند...