Olivia Côte

لئو، مهندس جوانی است که برای فروش زمین‌های پدری‌اش به شرکتی که در زمینه حفاری فلزات خاکی کمیاب فعالیت دارد، به زادگاهش بازمی‌گردد.

لیزا، یک زن قوی و سابقاً عضو نیروهای ویژه، پس از کشته شدن همسرش در یک توطئه سیاسی، به برزیل می‌رود تا با استفاده از تمام توانایی‌های خود، حقیقت را درباره مرگ همسرش کشف کند.

داستان آیریس، زنی که با وجود داشتن زندگی ظاهراً ایده‌آل، از نظر عاطفی و ج.ن.س.ی. احساس خلاء می‌کند. او در آستانه‌ی تصمیم‌گیری برای یافتن راهی برای پر کردن این خلاء است.

پل بارال شهردار یک شهر کوهستانی کوچک در پای کوه مون بلان برای حفظ کسب و کار و جلوگیری از تعطیلی مدرسه تلاش می‌کند...

علی، مرد سی‌ساله‌ای که کارش تحویل دادن بسته‌هاست،پس از انجام یکی از ماموریت‌های تحویل خود، بر اثر حادثه‌ای غیرمنتظره به اعماق فضا پرتاب می‌شود.

دو دوست کودکی بعد از سال‌ها دوباره با هم ملاقات می‌کنند و تصمیم می‌گیرند سفر رویایی خود را به یونان انجام دهند. اما زمانی که به جزیره آمورگوس می‌رسند، متوجه می‌شوند که نگاه آن‌ها به تعطیلات و زندگی خیلی متفاوت شده است...

مارسل پاگنول آخرین تعطیلات تابستانی خود را قبل از دبیرستان آغاز می کند و به تپه های محبوب خود در پروونس باز می گردد. ماجراهای تابستانی دوران کودکی او به یکی از اولین عشق ها و رازها تبدیل می شود...

زهرا که متقاعد شده است که طلاق او را از دختر کوچکش جدا می کند، علیرغم رفتار خشونت آمیز شوهرش نمی تواند خود را مجبور به ترک همسرش کند. اما همه چیز با ملاقات او با چانگ سو تغییر می کند...

داستان یک پلیس به نام میلا کهپس از چند سال دوری به مارسی بازگشته. او تنهاست، آسیب دیده و همیشه مراقب خود می باشد. وی در جست و جوی پدرش که پانزده سال او را ندیده می گردد...

یک معلم مدرسه تعطیلات خانوادگی عشقش را خراب می‌کند و با الاغی به نام پاتریک دوست می‌شود.

یک مادر و دختر که هرکدام دیدگاه‌های متضادی دارند، همزمان با یکدیگر باردار می شوند و...

فلورانس مادری تنها است که در یک مدرسه ابتدایی تدریس میکند. او سر کلاس از جان ودل مایه میگذارد تا دانش آموزانش به موفقیت برسند. زمانی که فلورانس متوجه می شود یکی از دانش آموزانش توسط مادرش رها شده و هیچکس را ندارد، تصمیم میگیرد به او کمک کند...

"فیلیپ مارس" که یک مرده خوش اخلاق است ، با دوست قدیمی و هم دانشگاهیش که در جستجوی عشق است دیدار میکند، ولی اخلاق دوستش مثله خودش نیست..

"موریل باین" مادر طلاق گرفته ، دارای 2 فرزند و  عاشق بیان کردن غصه است، او از طرفداران پر و پاقرص "وینسنت لاکرو"است، یک روز "وینسنت" به خانه او رفته و از اون درخواست کمک میکند...

برخورد یک مرد خانواده با یک زن زیبا تبدیل به یک شیفتگی متقابل می شود...

کارولین بازنشسته شده و متوجه شده که این آزادی متناسب با خستگی است. به خصوص وقتی عضو باشگاه بزرگسالان محله خود می شود. وی در ابتدا اکراه می ورزد ولی در ادامه تصمیم می گیرد که...