داستان دربارهٔ جاسوسی لهستانی است که در جنگ جهانی دوم برای بریتانیا فعالیت میکند. هویت این جاسوس بر اثر خیانتی در ورشو فاش میشود و او درگیر یک توطئهٔ پیچیده میشود.
«مک لاکلین» (کیج) و «جیمنو» (پنیا) در بین پلیس هایی بودند که پس از حمله به برج های مرکز تجارت جهانی، تلاش کردند مردم را از آن عمارت ها بیرون بکشند. وقتی برج ها فرو ریخت، «مک لاکین» و «جیمنو» هر دو در طبقه پنجم بودند و هر دو جزء آخرین آدم هایی بودند که زنده از لابه لای ویرانه های برج ها بیرون کشیده شدند و ...
وقتی یک عضو نیروی دریایی در تلاش است تا انتقام خون همسر باردارش را بگیرد، توطئهای بینالمللی را کشف میکند. وقتی که گروهی از سربازان روس در مقابل مشارکت «جان کلی» در یک مأموریت فوق-سری خانوادهاش را به قتل میرسانند، او میخواهد به هر قیمتی که شده آدمکشها را تعقیب کند. مأموریت کلی به همراه همکارش با بازی «جودی ترنر اسمیت» و یک مأمور سیا با بازی «جیمی بل»، موجب افشای دسیسهای میشود که ممکن است ایالات متحده و روسیه را وارد جنگی تمام عیار کند. کلی که دو راهی تعهد به کشور و شرافت خانواده را پیش روی خود میبیند، اگر میخواهد از وقوع یک فاجعه جلوگیری و هویت دسیسهچینان را برملا کند، باید بدون پشیمانی با دشمنانش بجنگد.
بی مصرف ها ، گروهی از سربازان حرفهای و مجهز به تمام سلاحهای ممکن، آخرین خط دفاعی جهان هستند و زمانی که تمام گزینههای دیگر ناموفق میشوند، برای انجام ماموریتهای خطرناک فراخوانده میشوند...