تفاوت رویکرد دو قسمت « رالف خرابکار » در اینجاست که اولی پیوندی جذاب و ماندگار با صنعت بازیهای رایانه ای برقرار کرد اما در قسمت دوم، محوریت داستان در دنیای اینترنت خلاصه می شود که می تواند بازه گسترده تری از مخاطبین را به خود جلب نماید. قسمت دوم « رالف خرابکار » پس از چندین سال وقفه در ساخت به دلایل مختلف، سرانجام به سینما آمده و شامل غافلگیری های فراوانی می باشد که برخی از آنها خوشایند هستند و برخی دیگر دچار ضعف.
داستان « رالف اینترنت را خراب می کند » درباره دوستی عمیق بین رالف ( با صدای جان سی ریل ) و وانلوپی ( با صدای سارا سیلورمن ) می باشد. وانلوپی که در بازی « شوگر راش » به درجه استادی رسیده، به یکباره یکی از قطعات اش دچار مشکل می شود و این اتفاق سبب ورود رالف و وانلوپی به دنیای اینترنت برای یافتن قطعه شود. دنیای بزرگی که وانلوپی متوجه می شود در آن می تواند هیجان بیشتری را تجربه کند و این موضوع دقیقاً در نقطه ماقبل رالف قرار دارد.
در « رالف خرابکار » بسیاری از طرفداران کم سن و سال سینما بسیار هیجان زده شدند چراکه این انیمیشن با روحیات آنها که به بازی های کامپیوتری گره خورده بود همخوانی داشت و بزرگسالان هم از اشارات داستان به بازیهای خاطره انگیزشان به وجد آمدند. حالا در قسمت دوم، دیزنی تصمیم گرفته این ارجاعات جذاب که ضامن موفقیتش در قسمت اول بود را با کمک اینترنت و اشاره به دنیای گسترده آن تکرار نماید که منجر به خلق لحظات نوستالژیکی شده که البته کاربران حرفه ای اینترنت بیشتر آن را درک خواهند کرد.
بخش جالبی از این ارجاعات پر نیش و کنایه هستند. مانند مواجه وانلوپی با پرنسس های کمپانی دیزنی از گذشته تا به امروز که در یک سکانس به شدت جذاب و تماشایی گنجانده شده است. حالا دیگر همه می دانند که سیاست های جدیدی دیزنی کاملاً مخالف وجود مرد به عنوان قهرمان نجات دهنده در دنیای پرنسس های دیزنی است و این مسئله در « رالف اینترنت را خراب می کند » نیز با شوخی و کنایه توسط بیان می شود که برای هر تماشاگر می تواند بامزه باشد. سکانسی که در آن از السا گرفته تا دختر گیسو کمند و مهمتر، شخصیت های کلاسیک دیزنی نظیر سفید برفی با گرافیک کامپیوتر جدیدی در آن حضور دارند و تماشاگران از دیدن آنها هیجان زده خواهند شد.
اما همانطور که پیش از این در ابتدای متن هم اشاره کردم « رالف اینترنت را خراب می کند » ایراداتی هم دارد که از جمله آن ساده گرایی بیش از اندازه داستان هست بطوریکه توجه ویژه ای به قصه نشده و بیشتر به اشارات دنیای مجازی پرداخته شده است. این اشارات بامزه هستند و مخصوصاً برای کسانی که با اینترنت و غول های تکنولوژی سر و کار دارند می تواند جذابیت دو چندانی داشته باشد. اما به نظر می رسد که تعدد این اشارات بیشتر از ظرفیت داستان باشد. نکته ای که شاید جالب به نظر برسد این هست که فیلم فاقد شخصیت خبیثی است که این موضوع منجر به تک خط بودن قصه فیلم شده است. خطی که به سختی به لغزش می افتد و توجه ویژه تماشاگر را را از دست می دهد.
اما از سوی دیگر فیلم پیامی ارزشمند برای مخاطب نوجوان خود دارد ( فکر نمیکنم که افراد بالغ که با کامپیوتر سر و کار ندارند بتوانند لذتی از تماشای این انیمیشن ببرند! ) و آن درک فلسفه دوستی و مسئولیت پذیر بودن در قبال تصمیماتی است که درباره آن گرفته می شود. دوستی عمیق رالف و وانلوپی ناگسستنی به نظر می رسد، چیزی شبیه به فیلمهای پلیسی که در دهه 90 میلادی ساخته می شد! اما اینبار قصه به نوجوانان این پیام را می دهد که سوء رفتار در دوستی می تواند پیامدهای مخربی به همراه داشته باشد و آنچه را که شکستنی به نظر نمی رسد را خرد کند. دیزنی مثل همیشه این پیام را به خوبی از طریق تصویر انتقال داده و مطمئنم که تاثیر خودش را بر جای می گذارد.
شاید بررسی دنیای بازیهای کامپیوتری برای افراد نوجوان و جوان جذابیت بیشتری به همراه داشته باشد اما اینترنت هم قطعاً داستان خودش را دارد! « رالف اینترنت را خراب می کند » ارجاعات جالبی دارد که مطمئناً می تواند تماشاگران را هیجان زده کند. اینترنتی که امروز بیشتر از هر زمان دیگری بر زندگی ما احاطه پیدا کرده و شبکه های اجتماعی هر روزه قدرت بیشتری بدست می آورند و جریان زندگی افراد را برای همیشه تغییر می دهند. تماشای « رالف اینترنت را خراب می کند » در عین حال که خنده دار است، ترسناک به نظر می رسد!
فیلم درباره وید ویلسون است. مامور سابق نیرو های ویژه که به یک مزدور تبدیل شده کسی که مورد یک آزمایش شرورانه قرار گرفت که به او قدرت های شفابخشی تسریع شده بخشید و شخصیت ددپول را به وجود آورد. به همراه توانایی های جدید و حس شوخ طبعی تاریک و مرموز خود، ددپول به دنبال شکار مردی است که تقریبا زندگی او را نابود کرده بود.
خانوادهای از ابرقهرمانهایی که سعی می کنند زندگی کاملا معمولی ای را در بین مردم داشته باشند، از روی اجبار وارد یک نبرد می شوند تا دنیا را نجات دهند...
«رمي» موشي شهرستاني عاشق آشپزي است و الگوي او «گوستو»، سرآشپز يکي از معروف ترين رستوران هاي پاريس. روزي «رمي» از مرگ «گوستو» باخبر مي شود و اتفاقي به پاريس مي رسد. پس از چندي نيز در رستوران «گوستو» - که حالا رونق خود را از دست داده، مخفيانه مشغول به کار آشپزي مي شود...
داستان فیلم درباره جوانی به نام گری اگزی آنوین (تارون ادگرتون) است که پدرش را بر اثر یک حادثه از دست داده است، اما همچنان اشراف زادگان را مقصر در مرگ پدرش می داند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به آنها استفاده می کند. با اینحال زندگی پر دردسر اِگزی هنگام آشنایی با هری هارت (کالین فیرث) دستخوش تغییر می شود. هری عضو یک سازمان مخفی خصوصی به نام کینگزمن است که وظیفه برقراری امنیت به سبک و سیاق خودشان را دارند...
Henry Pym یکی از بهترین و باهوش ترین دانشمندان سیاره ی زمین می باشد که بعد ها توسط آزمایشاتش به وسیله ای می رسد که با استفاده از آن می تواند سایز بدنش را به بزرگی یک گودزیلا و یا به کوچکی یک مورچه تبدیل کند و به همین دلیل به او Ant-Man (مرد مورچه ای) لقب می دهند. حال او باید یک برنامه ریزی دقیق و معین دنیا را از خطری که تهدیدش می کند نجات دهد...
یک دانشجوی خجالتی سعی دارد به خانوادهاش در اوهایو برسد، یک مرد خشن عشق اسلحه بدنبال آخرین توئینکی می گردد، و دو خواهر در تلاشند تا به یک شهر بازی برسند. همه آنها در حالی مسیرشان را می پیمایند که کل امریکا از زامبیها پر شده است...
«جيمز ادواردز» (اسميت)، پليس نيويورکي، سر و شکلي ورزشکارانه و رفتاري بي توجه و سبک سرانه نسبت به اجراي قانون دارد. يک شب، پس از تعقيب بزه کار مرموزي که يک موجود ماوراي زميني از آب در مي آيد، «کی» (جونز)، يکي از مأموران کهنه کار سازماني دولتي که سال هاست مخفيانه رفت و آمد موجودات فضايي را زير نظر دارد، او را به هم کاري دعوت مي کند...
یک دزد حرفهای برای عملی شدن طرح بزرگش از سه دختر بچه یتیم، بعنوان طعمه استفاده می کند. اما بعد از مدتی می فهمد که عمیقا به آنها وابسته شده و آنها باعث تحول زندگیاش شدهاند.
«مارتی مک فلای» که به تازگی از گذشته برگشته دوباره توسط «دکتر امت» به اینده فرستاده میشود تا از به زندان افتادن پسرش در اینده جلوگیری کند اما متاسفانه اوضاع خراب تر میشود...