افسر پلیسی به نام آرجون برای انتقام از یک افسر ارشد، در روستا دزدی میکند و باعث انتقال او میشود، اما پس از آن به دزدی معتاد میگردد. پس از فرار از روستا به دنبال دزدی از یک فرد مشهور و اطلاع از مرگ مشکوک او که خودکشی اعلام شده، آرجون متوجه دسیسهای میشود و برای کشف و مجازات عاملان خودکشیهای ساختگی اقدام میکند.
دختری روستایی به نام جیجا، سفری را آغاز میکند تا نامهای را به نشانی "خانه خدا" ارسال کند. این اقدام او منجر به برقراری ارتباطات پیشبینینشدهای در میان اهالی روستایش میشود. ماجرای این سفر آمیزهای از لحظات شاد و غمانگیز و همچنین نمایشدهنده پیوندهای عمیق خانوادگی است.
روستایی که از خشکسالی رنج میبرد، زمینه داستانی میشود که در آن یک فرد معمولی برای تبدیل آن مکان به یک بهشت خودکفا، با مشکلات و اوباش محلی به نبرد میپردازد.
مراسم عروسی خانواده داباده با خود لحظاتی سرشار از خنده، آشفتگی و احساسات عمیق را به همراه میآورد، چرا که اختلافات قدیمی دوباره سر باز میکنند. علیرغم وجود تنشهای موجود، این رویداد به خانواده یادآوری میکند که پیوندهای ناگسستنی عشق، وفاداری و تاریخ مشترک، هویت واقعی آنها را شکل میدهد.
داستان دو خواهر دوقلو، سایلی و سانیکا است. سایلی به دلیل نابینایی خودکشی میکند. سانیکا برای کشف دلیل خودکشی خواهرش به دهرادون میرود، اما در این راه شوهرش را از دست میدهد و خودش نیز نابینا میشود. پس از عمل چشم، داستان معمایی و هیجانانگیز میشود.
این فیلم، داستانی عاشقانه است که طیف گستردهای از احساسات از جمله شادی، غم و عشق را به تصویر میکشد. پایان غیرمنتظره این فیلم، آن را از فیلمهای عاشقانه معمولی متمایز میکند.
خانواده غارات در هر جشن گانپاتی، مجسمه گانپاتی گائوری را به خانه قدیمی خود میآورند. این سنت قدیمی باعث میشود اعضای خانواده دور هم جمع شوند و لحظات خوبی را با هم سپری کنند.
مردی متوجه میشود که مبتلا به سرطان ریه شده است و سه ماه بیشتر زنده نخواهد بود . او به طور تصادفـی در روزنـامه ، مقاله ای را درباره آسایشگـاهی که بیمارانی که روز های آخـر عمر خود را در آنـجا می گذرانند را می بیند و به آنجا می رود ...
داستان فیلم با حضور سوبدار تناجی مالوساره در عروسی رایبا آغاز میشود. او در ابتدا به جنگ برای تسخیر قلعه کوندانا میرود و مانند یک شیر مبارزه میکند. پس از تسخیر قلعه، قلعه به نام Sinhagad شناخته میشود و ...
دو دوست، هر دو ماهیگیر بومی، در دریای در حال مرگ به ناامیدی کشیده می شوند. دوستی آنها شروع به شکستگی می کند زیرا آنها مسیرهای بسیار متفاوتی را برای تأمین خانواده های در پیش می گیرند...
یکی از بزرگترین و شجاعترین رویدادهای زندگی شاه ماراتای بزرگ چاتراپاتی شیواجی ماهاراج که در آن او افضلخان را با تاکتیکهای درخشان و شجاعت خود شکست داد...