«ديلن» (باريمور)، «ناتالي» (دياز) و «الکس» (ليو)، يک بار ديگر به دفتر رئيس شان، «چارلي» (صداي جان فورسايت) فراخوانده مي شوند و در جريان تازه ترين مأموريت شان قرار مي گيرند: پيدا کردن يک جفت انگشتر که حاوي اطلاعاتي طبقه بندي شده هستند...
تهران ـ جمعه؛ محمد و شيرين تنها تا بعدازظهر فرصت دارند هزينه صافكاري ماشين تصادفي را كه سوار آن هستند تأمين كنند، شيرين جرأت ندارد ماشين پدر را كه يواشكي از خانه بيرون آورده و با آن تصادف كرده، با آن وضع به خانه برگرداند. آنها راهي خانه اي در شمال شهر مي شوند تا با كاري كه انجام مي دهند، پول مورد نياز را تأمين كنند.
مردی معمولی بنام «مت ساندرز» (لوک ویلسون) به دوست دخترش «جنی جانسن» (اوما تورمن) که یک ابرقهرمان است، خیانت می کند، جنی با استفاده از قدرتهایش زندگی او را به جهنم تبدیل می کند …
دو برادر دوقلوی بهم چسبیده که با توجه به سلایق، علایق و شخصیت های متفاوتشان، در زندگی روزمره خود دچار مشکلاتی می شوند…
ورود آقای جبلی به دبیرستانی که تاکنون پای هیچ مردی به آنجا نرسیده، همه چیز را به هم میریزد. بخصوص زمانیکه دخترهای نابغه المپیاد شیمی، تصمیم میگیرند کاری کنند که خانم دارابی عاشق آقای جبلی شود و…
دو رفیق خلافکار در جریان یک کلاهبرداری به زندان می افتند و در زندان از طریق پیرمرد در حال مرگی به نقشه یک گنج بزرگ دست پیدا میکنند. این تاج سلطنتی هر تکه جواهراتش در یک خانه است و این دو دوست باید آنها را پیدا کنند…
«جیک وایلدر» بعد از بهم زدن رابطه با دوست دخترش، با دوستانش شرط می بندد که می تواند یک دختر زشت بنام «جینی بریجز» را تبدیل به ملکه مجلس رقص دبیرستان بکند و …...
تصویری از زندگی «لوسی» ( امیلی براونینگ )، یک دانشجوی جوان که به دنیایی مبهم از خواسته های ناگفته کشیده شده است ….…
«تری مک گینیس» یا همان بتمن جدید در حال تلاش بود که سر از رازهای جوکر دربیاورد. در همین بین، بزرگترین راز دوران زندگی بتمن اصلی را کشف کرد. داستانی واقعی از آخرین نبرد بتمن و جوکر که در جریان آن چیزی نمانده بود «بروس وین» با یکی از حملات اخیر جوکر کشته شود. حالا این به عهده بتمن هست که انتقام استاد خودش را بگیرد و جوکر رو برای همیشه از بین ببرد....
یک مرد سرمایه دار و ثروتمند با فردی دیگر از شرکتی شرط میبندد که توانایی زندگی در خیابان های لس آنجلس را دارد.ولی بدون پول و لوازم خانه بنظر میرسد سخت تر از آنی بود که فکرش را میکرد...