سید که سرپرستی سه تخم دایناسور را بر عهده گرفته، تصادفا از دنیای گمشده زیرزمینی دایناسور ها سر در می آورد و گرفتار مادر واقعی تخمها میشود. از این رو دوستانش تصمیم میگرند او را نجات دهند.
منفرد، سید و دیگو در می یابند که عصر یخبندان رو به اتمام است، و با دیگران برای رفتن به زمینهای بلندتر، همراه می شوند. در طول این سفر آنها می فهمند که منفرد تنها ماموت پشمالو باقیمانده در دنیا نیست.
در زمان عصر یخبندان یک ببر دندان شمشیری، یک تنبل، و یک ماموت پشمالو، یک بچه آدمیزاد را پیدا می کنند و تصمیم میگیرند او را به خانوادهاش بازگردانند.
در قسمت جدید، «شرلوک هلمز» و دستیار او «دکتر واتسون»، به همراه برادرش «میکروف هلمز» و یک زن کولی بنام «سیمزا» باید مردی شرور به نام «پروفسور موریاتی» را سرنگون سازند.
در روایتی جدید از سری داستانهای شرلوک هولمز، کارگاه افسانه ای هولمز و دوست و همکار باوفایش جیمز واتسون در جنگی میان نیروی عقل و زور بازو درگیر می شوند، پس از یک سری قتلهای زنجیره ای و اسرارآمیز توسط ساحر «لرد بلک وود» و موفقیت هولمز در بستن پرونده، اینبار لرد بلک وود به طور اسرارآمیزی بازگشته و در صدد انجام دوباره قتلها و دیوانگی های خود و تهدید امنیت کشور انگلستان است و هولمز مامور جلوگیری از به خطر افتادن آرامش کشور می شود و ...
در ادامه قسمت های قبلی این بار رجب ایودیک مربی گری تیم بچه های محله را که در تنها زمین خاکی خالی محله که خود رجب هم از کودکی در آنجا فوتبال بازی می کرد را به عهده گرفته است. در همین حال او در می یابد که این زمین قرار است به یک پیمان کار فروخته شود...
قسمت سوم از سری فیلم های «رجب ایودیک». رجب بعد از مرگ مادربزرگش در انتهای فیلم قبلی، افسرده شده و دیگر زندگی خوبی ندارد. در همین اوضاع است که یکی از خویشاوندان دور رجب، که دختری دانشجو است وارد زندگی او می شود...
قسمت دوم از سری فیلم های «رجب ایودیک». داستان فیلم هیچ ربطی به قسمت قبلی ندارد. موضوع این فیلم در مورد مادر بزرگ پیر رجب است که سعی دارد به نحوی این پسر را آدم کند...
داستان فیلم در مورد مردی بنام «رجب» است که سعی دارد دختری را که در دوران کودکی دوستش داشته را تحت تاثیر قرار دهد. گرچه ممکن است داستان این فیلم عاشقانه بنظر برسد، اما عاشقانه نیست...
آخرین قسمت از سری فیلمهای هری پاتر، در جایی آغاز می شود که هری، رون و هرمیون به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی مانده ی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادویی ای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آورده اند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری و دوستانش، نبرد عظیمی آغاز می شود.