آلیس (جولیان مور) یک استاد فوق العاده زبان شناسی است که در مبارزه با بیماری ای که گریبان گیر بیش از ۳۶ میلیون نفر در سراسر جهان است، به آرامی در حال زوال است و روی ازدواج اش نیز تاثیر گذاشته، اما او را به جوان ترین دخترش نزدیک تر کرده است …
ساندرا، مادر جوان بلژیکی، در می یابد که همکاران خود را برای یک جایزه مهم پرداخت تصمیم گرفتند، در ازای اخراج او. او فقط یک آخر هفته برای متقاعد کردن همکاران خود را به رها کردن پاداش خود را به طوری که او می تواند کار خود را نگه دارید.
در شبی بارانی عده ای برحسب اتفاقاتی غیر مترقبه که بهم مربوط است به یک متل پناه می آورند. اکنون ۱۱ نفر در متل حضور دارند. یک بازیگر زن و محافظش،یک پلیس و زندانی اش،یک دختر بدکاره،یک خانواده ی سه نفره ، یک زوج جوان و صاحب هتل. با کشته شدن یکی از آنان اوضاع بهم می ریزد. در مدتی کوتاه نفر دومی کشته می شود، قاتل نشانه هایی برای آنها می گذارد، او برای هر جسد شماره ای می گذارد. نفر اول ۱۰ ، نفر دوم ۹ و … ، این به معنای کشته شدن ۸ نفر دیگر است و اینکه قاتل همان نفر یازدهم است …
یک قاچاقچی حرفه ای کوکائین که در میان مافیای انگلیسی جایگاه ویژه ای دارد، تصمیم به بازنشستگی گرفته است. گرچه رئیس او، «جیمی پرایس» یک ماموریت سنگین برای او دارد: پیدا کردن دختر گمشده ی رفیق دیرینه ی جیمی، «ادوارد ریدر» که مردی ثروتمند است...
یک نوازنده ساكسيفوني بنام «فرد مادیسون» در آیفون خانه اش میشنود که "دیک لورنت مرده است". این پیام در ابتدا برای او بی مفهوم است. روزی همسرش بستهای حاوی یک کاست ویدئو در جلو خانه پیدا میکند، وقتی با هم به تماشای آن مینشینند نمای بیرونی خانه خود را مبینند. آن دو حدس میزنند که فیلم را یک بنگاه معاملات ملکی فرستاده است. بعدتر فیلمی دیگر پیدا میکنند که اینبار علاوه بر نمای بیرون، وارد خانه شده و آنها را خوابیده در اتاق خواب نشان میدهد. نگران از این موضوع، به پلیس آگاهی میدهند. ماموران پلیس ناتوان از حل معما از آنها می خواهند ضریب امنیتی خانه را بالاتر ببرند...
در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمی شناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین می برد و پله های ترقی را طی می کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمی داند…
در دوران جنگ هاي داخلي امريکا، سه مرد در پي يافتن جعبه اي هستند که حاوي دويست هزار دلار پول مسروقه است: «استنزا» (وان کليف)، «جو» (ايست وود) و «توکو» (والاک)...
«آیزاک دیویس» (آلن)، روشنفکر نیویورکی از بابت رابطه اش با دختری بسیار کم سن تر از خود به نام «تریسی» (همینگوی) احساس گناه می کند از طریق دوستش «ییل» (مورفی)، با «مری» (کیتن) آشنا می شود که زنی دوست داشتنی است اما فقط نقش روشنفکران را خوب بازی می کند…
یک معلم که تنها زندگی می کند ، تمام مدت تلاش می کند تا حضانت پسرش را بگیرد . رفته رفته زندگی او بهبود می یابد و عاشق می شود و خبرهای خوبی در مورد پسرش به او می رسد ولی این شانس خوب با یک دروغ کوچک به طور وحشیانه ای نابود می شود و …
«دني وينيارد» (فورلانگ)، نوجواني سفيد پوست است که روزي با چند جوان سياه پوست درگير مي شود و موضوع را با «درک» (نورتن)، برادر بزرگ ترش که گرايشات تند نئونازي دارد، در ميان مي گذارد. «درک» بي مهابا سلاحش را بر مي دارد و به سراغ جوانان سياه پوست مي رود، آنان را مي کشد، و به زندان محکوم مي شود. اما در زندان، به دليل بدرفتاري زندانيان سفيد پوست با او، ديدگاهش نسبت به سياه پوستان عوض مي شود...