بعد از اینکه «ویلی بنک» مالک کازینو به «رابن تیشکاف»، که یکی از یازده یار اصلی است، نارو می زند، «دنی» افرادش را برای سرقت بعدی آماده میکند.
«دنی اوشن» و ۱۰ یار او تصمیم دارند بطور همزمان به ۳ کازینو در لاس وگاس دستبرد بزنند.
دو مامور پلیس که کوچکترین نقطه اشتراکی ندارند، مجبورند با همکاری یکدیگر یک دختر بچه دزدیده شده را به پدرش برگردانند...
شعله خشم جانی بریز در گوشه ای از شرق اروپا دوباره بر افروخته می شود تا گروهی از شیاطین که قصد نابودی انسان ها را دارند بسوزاند...
جانی بلیز در دوران جوانی و زمانیکه حال پدرش بشدت وخیم است مفیستو یا همان شیطان نزد او آمده و با او معامله ای می کند . او حاضر می شود به ازای شفای پدرش از بیماری روح خود را در اختیار شیطان بگذارد اما در ادامه در می یابد فریب خورده است...
مردان ایکس، ولوورین را به گذشته می فرستند تا از اتفاقی که منجر به نابودی انسان ها و جهش یافتگان در آینده می شود، جلوگیری کند...
لوگان (هیوجکمن) در ژاپن به سر می برد و در آنجا با سامورایی ها درگیر می شود و نبردی حماسی برای او رقم می خورد که زندگی او را برای همیشه تحت تاثیر قرار میدهد...
قبل از اینکه «چارلز ژاویر» (جیمز مکآووی) و «اریک لنشر» (مایکل فسبندر) به نامهای پروفسور ایکس و مغناطیس مشهور شوند، دو مرد جوان بودند که به قدرتهای بخصوصشان پی می بردند. قبل از اینکه به دشمنان قسم خورده تبدیل شوند، آنها بهترین دوستان یکدیگر بودند و به همراه دیگر جهش یافتگان در مقابل بزرگترین تهدید جهان صف آرایی کردند. و در همان زمان بود که اولین اختلافات در بین آن دو شکل گرفت...
لوگان بعد از جستجو برای یک زندگی معمولی، برای گرفتن انتقام قتل نامزدش، به برنامه سلاح ایکس تن میدهد و تبدیل به وولورین میشود.
یک دارو برای از بین بردن ژن ایکس ایجاد شده است. در میان انسانهای جهش یافته دو گروه بوجود می آیند: «مردان ایکس»، که توسط پروفسور چارلز ژاویر رهبری می شود، و «برادری»، گروهی از جهش یافتگان قدرتمند که «مغناطیس»، دوست سابق پروفسور ژاویر در راس آنها قرار دارد.