ماجرای این داستان دربارهٔ یک محیطبان جوان بومی آمریکایی است. او موفق میشود یک شکارچی غیرقانونی مشهور را دستگیر کند. اما پس از دستگیری درمییابد که این شکارچی از محل دقیق سقوط یک هواپیمای حاوی میلیونها دلار در یک دریاچهٔ یخزده خبر دارد.
اریک دراون و شلی وبستر، دو معشوق ابدی، توسط افراد شرور به قتل میرسند. اریک با فدا کردن جان خود، فرصتی برای بازگشت به دنیای زندگان پیدا میکند و برای انتقام از قاتلان و نجات شلی، سفری پرمخاطره را در دنیای زندگان و مردگان آغاز میکند...
پس از مرگ مشکوک برادرش، یک کشیش، به صومعه کوه ناجی در اسکاتلند سفر می کند تا بفهمد واقعا چه اتفاقی افتاده است. زمانی که او آنجا می رسد، قتل، توهین به مقدسات و حقیقتی آزاردهنده درباره گذشته خود را کشف می کند...
فیلیپ مارلو، یک کارآگاه خصوصی، در دهه ۱۹۵۰ استخدام میشود تا معشوق سابق یک (زن) وارث مسحور کننده را پیدا کند. مارلو که در ابتدا این پرونده را ساده تصور میکرد، به زودی خود را در زیر صنعت فیلم هالیوود پیدا میکند و ناخواسته درگیر آتش متقابل یک بازیگر افسانهای هالیوود و دختر خرابکار و جاهطلبش میشود...
نوجوانی با اسب در اصطبل اسب مسابقه پدر و مادرش بزرگ می شود که پیوند استثنایی عمیقی با اسب جوان دارد. یک تصادف تهدیدی می شود که حرفه های مسابقه ای را به پایان برساند اما آنها با هم برای رسیدن به پیروزی مبارزه می کنند...
فیلم داستان کادی (تونی تود) را در یک دوره 24 ساعته در 30 مه 2020 روایت میکند که در حالی که به عنوان راننده اوبر/پیک در روزهای اولیه همهگیری در لس آنجلس کار میکند، به دنبال پسر گمشده خود میگردد که در خیابانها زندگی میکند. مسیر او با هری (دنی هوستون)، رهبر یک فرقه که یک مراسم عجیب در بالای دره مشهور کوهستان مونتهولیود برگزار میکند، گره می خورد ...
فیلم داستان زنی به نام دایانا (گل گدوت) را روایت میکند که شاهزاده آمازون می باشد و در یک پناهگاه سری، برای تبدیل شدن به یک جنگجوی شکست ناپذیر آموزش دیده است. پس از آنکه یک خلبان آمریکایی هواپیمایش سقوط میکند و در جزیره آنها پیدا می شود، دایانا را از وقوع یک جنگ جهانی مطلع میکند...
در لس آنجلس ، دو هزاره ای که در فرهنگ ارتباط اجتماعی مبتنی بر شبکه های اجتماعی حرکت می کنند ، رابطه ای را آغاز می کنند که مرزهای عاطفی و جسمی را برطرف می کند.
مارگارت کین در دهه ی شصت میلادی با یک نقاش دیگر به نام والتر کین ازدواج می کند. این ازدواج به نظر ایده آل به نظر می رسید اما پس از اینکه نقاشی های مارگارت و والتر در یک گالری به نمایش گذاشته می شود و تنها نقاشی های مارگارت با استقبال خوبی مواجه می شوند و به فروش می روند ، والتر تصمیم می گیرد نقاشی های مارگارت را با نام خود برای فروش قرار دهد و به این ترتیب به شهرتی قابل توجه دست پیدا می کند. اما…
فیلم داستان زندگی سیمون بولیوار ، یک فرمانده ی ونزوئلایی که در قرن نوزدهم زندگی می کرد را بازگو می کند. او توانست در تعداد جنگ های زیادی در برابر امپراتوری اسپانیا شرکت کند و……
داستان، ماجرای دو همکلاسی سابق دبیرستان به نامهای مارشال و فرانسیس را روایت میکند که پرده از یک توطئه برمیدارند. این توطئه توسط شرکتهای بزرگ دارویی و دولت طراحی شده است تا دانش مربوط به یک قارچ کمیاب و محرمانه را پنهان کنند. این قارچ ممکن است راه حل درمان تمامی بیماریهای جهان را در خود داشته باشد.
داستان سریال در مورد خانواده ای می باشد که به پرورش دام در مونتانا می پردازند. حال آنها باید با کسانی که قصد تصاحب زمینهای آنها را دارند، روبرو شوند...
داستان دکتر ویلیام مسترز (با بازی مایکل شین) و ویرجینیا جانسون (با بازی لیزی کاپلن) را روایت میکند که دو پژوهشگر پیشگام در زمینه جنسیتشناسی انسان در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، میزوری بودند.
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.