یک زوج بعد از از دست دادن کودکشان، برای بازیابی زندگی خود به خانه ای جنگلی می روند ولی طبیعت باعث می شود حالت زندگی آنها از بد به بدتر برود …
«بن» (فالن)، معلم دبيرستان، با «لينزي» (باريمور) که کسب و کار موفقي هم دارد، آشنا مي شود. «بن» و «لينزي» در ظاهر وجه مشترکي ندارند، ولي به هرحال با هم جور مي شوند و رابطه ي عاطفي عميقي بين شان به وجود مي آيد. اما از شر و شور رابطه شان که کاسته مي شود، «لينزي» تازه پي مي برد که عشق واقعي زندگي «بن» چيست: تيم بيس بال ردساکس بوستن.
آدام و ایو دو خونآشام هستند که قرنهاست کنار هم زندگی میکنند، تا اینکه ورود یک خونآشام جوان به نام آوا همه چیز را بهم میریزد.
حکايت موازي نه زندگي در هم گره خورده در سن فرناندو کاليفرنيا طي يک روز...
فیلم در جریان جنگ عراق به زندگی گروهی از مردم کرد در مرز ترکیه و ایران میپردازد. کاک ستلایت علاوه بر نصب آنتن های ماهواره برای اهالی اردوگاه پناهجویان، سر دسته گروهی از بچه های دهکده نیز هست که کارشان جمع آوری مین های پیرامون دهکده است. تا اینکه آگرین به همراه برادرش وارد دهکده میشوند. آگرین در جریان حمله نیروهای عراقی به حلبچه، توسط سربازانی که والدینش را کشته اند مورد تجاوز قرار میگیرد. فشار روانی ناشی از این حوادث است که جریان اصلی فیلم را رقم میزند.
فیلم شامل سلسله قسمتهای کمدی و نوستالژیک است که در شهری ساحلی در دهه سی ایتالیا اتفاق می افتند...
داستان درباره ی پسری بنام جاکوب که علاقه ی بیش از حدی به موتورکراس و فلزات دارد، می باشد. خانواده جاکوب مجبور می شوند او را به جایی بفرستند که برادرش “وس” به همراه عمهاش زندگی میکند. اما پدر احساسی جاکوب و مادرش از این کار ناراحت می شوند و سعی می کنند وی را برگردانند اما...
در مواجهه با تب مرگ بار پدرش و ذوب شدن یخ های قطبی و سایر بلایای طبیعی، Hushpuppy خردسال باید راه و رسم شجاعت را بیاموزد...
یک مرد، جهان دیگری را برای پیدا کردن عشق قدیمی اش که مدتها پیش او را از دست داده، جستجو می کند…
داستان فیلم در زمان آینده در شهر لس آنجلس اتفاق می افتد. تئودور « خواکین فونیکس » مرد میانسالی است که شغلش نوشتن نامه های عاشقانه از طرف افراد متقاضی به نامزدشان است. تئودور نامه های عاشقانه را به خوبی نگارش میکند ، گویی که عاشق ترین فرد روی زمین است. اما وی در زندگی شخصی خودش چندان موفق نیست...