: "عمر" نانوایی فلسطینی از دیوار حائل بالا می رود تا با عشق خود "نادیا"دیدار کند.اما در شب او مبارزی است که به همراه دوستان دوران کودکی اش بهارتش اسرائیل حمله می کند.او پس از اینکه سربازی اسرائیلی را به قتل میرساند، دستگیر شده و مجبور می شود به عنوان جاسوس برای اسرائیل کار کند...
داستان فیلم از یکی از روزهای پایانی فیلم، روز 488 شروع می شود و یکباره همه چیز به روز اول بازمی گردد. داستان اصلی از تاریخ 8 ژانویه هنگامی که تام هانسن (جوزف گوردون لویت) با سامر فین (زو دشانل)، دستیار جدید رئیسش در دفتر دیدار میکند شروع میشود. تام به عنوان یک معمار آموزش دیده، اما به عنوان یک نویسنده در شرکت کارت پستال لس آنجلس کار میکند. پس از یک شب رقص و موسیقی که تام همراه با دوستش مکنزی و سامر سپری میکند، مکنزی در حالی که مست است اذعان می کند که تام به سامر علاقهمند است. سامر و تام شروع به آغاز دوستی میکنند، اما سامر به عشق حقیقی اعتقاد ندارد و به تام میگوید که هیچ وقت نمی خواهد دوست پسر داشته باشد…
کویت، سال ۱۹۹۱٫ «سرگرد بنت مارکو» (واشینگتن) و «گروهبان ریموند شا» (شرایبر) طی عملیاتی غافل گیر می شوند و آن ها را به آزمایشگاهی مخفی می برند و شست و شوی مغزی می دهند… واشینگتن، زمان حال. «شا» خود را کاندیدای معاونت ریاست جمهوری می کند و پس از چندی روشن می شود که «مارکو» برنامه ریزی شده تا پرزیدنت جدید را بکشد تا بدین ترتیب ریاست جمهوری به معاونش، «شا» برسد و …
«کریستین» (انجلینا جولی) وقتی از سر کار باز می گردد متوجه می شود پسر کوچکش گم شده است. ماه ها تلاش بی وقفه ی کریستین برای یافتن فرزندش به نتیجه ای نمی رسد چرا که پلیس لس انجلس ان چنان که باید به وظیفه اش عمل نمی کند. پس از مدت ها جست و جو پلیس پسر کریستین را به او باز می گرداند. اما کریستین نمی تواند باور کند که این پسر واقعی او باشد، او فکر می کند پلیس بچه ای عوضی به او بازگردانده است و در این میان هیچ کس حرف های کریستین را باور ندارد و به او کمک نمی کند...
سه دانشجوی احمق در یکی از بهترین کالج های هند اتاقی دارند. هر سه در خوابگاه از آن استفاده می کنند که یکی از آن ها عکاس حیات وحش است و به دنبال یافتن دوست گمشده خود راهی سفر شده و در طول این سفر با حوادثی رو به رو می شوند...
: داستانی عاشقانه در مورد مردی که تصمیم گرفته به زندگی اش بدون داشتن هیچ شغلی بپردازد و تنها با عشق دختر مورد علاقه اش که یک بازیگر جوان است زندگی کند...
“مجید” یک ورزشکار کیک بوکسر با استعداد از محله ای خطرناک در هلند است.در حالیکه مبارزان او در داخل و خارج رینگ برای او شهرت به بار می آورد،مرزهای ورزش و جرم برای او تیره و تار شده و…
یک کشتی کج کار سابق باید بتواند هزینه عمل جراحی دختر بی گناه خود را جور کند در طول این راه عشق پدرانه او وفاداری او به دوستانش او را در موقعیت های خطرناکی قرار می دهد و …
“ریدریک” شخصی که توسط همنوعان خود خیانت دیده است و در سیارهای ویران شده، رها گشته. برای زنده ماندن با بیگانههایی به مقابله میپردازد و حتی به فردی خطرناکتر و پرقدرتتر تبدیل میگردد…
داستان در مورد پسری است که در بانکوک با دوست دختر خود زندگی میکند. یک روز به آنها حمله میشود و …