هشت سال پس از حوادث پارک ژوراسيک، دکتر «آلن گرانت» به زندگی عادی خودش پرداخته و بدور از هر دايناسور زنده ای مشغول انجام تحقيقات روی فسيلهای دايناسورها است. اما متاسفانه کمبود پول برای تحقيقات باعث می شود که پيشنهاد يک بازرگان ثروتمند به نام «پائول کربی» را برای انجام يک پرواز کوتاه روی جزيره سورنا که دومين مرکز تحقيقاتی روی دايناسورها است را بپذيرد. چيزی که دکتر گرانت نمی داند اينست که کربی نياز به کمک يک متخصص دايناسورها دارد تا به او و همسرش کمک کند که پسر ۱۴ ساله شان اریک را که با پاراگرايدل در جزيره سقوط کرده نجات دهند.
۴ سال پس از حوادث پارک ژوراسيک در جزيره نوبلار، «جان هاموند» در می يابد که در جزيره سورنا واقع در نزديکی جزيره نوبلار تعدادی زيادی دايناسور پرورش يافته اند. گروهی به رهبری پسر عموی هاموند که اکنون کنترل شرکت اينجن را در دست گرفته تصميم دارند تا اين دايناسورها را اسير کرده و به پارک دايناسورها در سان ديگو منتقل کنند تا از اين طريق بتواند درآمد کلانی را بدست آورند...
دانشمندان در یک جزیره پارکی تفریحی ساخته و در آن دایناسورها را شبیهسازی کردهاند. «جان هموند» گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا میخواند. به سبب سهل انگاری کارکنان، دسته ای از دایناسورها آزاد میشوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان میکوشند برای نجات خود از جزیره بگریزند.
"آلیس" که از اتفاقات فیلم قبل جان سالم به در برده دوباره خوابهای وحشتناکی از "فردی" می بیند و...
"فردی کروگر" یکبار دیگر بازگشته تا خواب "مبارزان خواب" را به هم بزند.دختری جوان ممکن است او را برای همیشه شکست دهد و...
گروهي نوجوان که کابوس هايي مشابه درباره ي شخصيتي واحد به نام «فردي کروگر» (انگلاند) مي بينند، در يک بيمارستان رواني تحت مداوا قرار مي گيرند. اغلب مسئولان بيمارستان اظهارات نوجوانان را در مورد واقعي بودن «فردي» نمي پذيرند و اين امر به افزايش شمار قربانيان او مي انجامد.…
پسری نوجوان در خوابهایش توسط “فردی مرکوری” تعقیب میشود تا او را متقاعد کند در دنیای واقعی به قتلهایش ادامه دهد…
آلکس، پس از تماشای فیلم Grave Encounters در نقدی که از این فیلم بر روی سایت یوتیوب قرار می دهد، امتیاز 1 از 4 به آن می دهد و اعلام می کند اتفاقات فیلم حقیقت ندارد. اما پس از مدتی چندین ایمیل ناشناس برای او ارسال می شود که حاوی اسراری درباره این وقایع هست و در ادامه آلکس مجبور می شود با حقیقت وحشتناکی مواجه شود!
داستان در مورد شهر دیلفورد است که خون آشام ها و زامبی ها در کنار هم زندگی می کردند و در صلح بودند تا زمانی که آخرالزمان بیگانه وارد شده که این سه نفر نوجوان و خون آشالم هستند...
در حالی که چندین حمله ی ویرانگر موجودات فضایی به کره ی زمین باعث خرابی های فراوانی شده است ، کِیسی سعی دارد تا برادر کوچکترش را از این مخمصه نجات دهد. اما…