در انگلستان قرن چهاردهم، کشیش محلی دختری روستایی به نام کریستین کارپنتر را که به مجسمه مریم مقدس علاقه دارد، به عنوان یک زن مقدس در کلیسا محصور می کند تا برکت دهد. اما وقتی کشیش مادر کریستین را به عنوان جادوگر محاکمه می کند، کریستین از سلولش بیرون می آید......
رکس و ساسکیا ، یک زوج جوان عاشق ، در تعطیلات هستند.ساسکیا ربوده می شود. پس از سه سال و هیچ نشانه ای از ساسکیا نیست اما رکس شروع به دریافت نامه های رباینده می کند.
زندگی هری واس سه روز محوری را در بر میگیرد: جوانی بیدغدغه، فارغالتحصیلی از دبیرستان و میانسالی تنها، که لحظات زودگذر زندگی و رویاهای تحققنیافته را بررسی میکند.
هانا بیننکامپ، اقتصاددانی بسیار بلندپرواز، در یک ماجرای عاشقانه با بن الزن، بانکدار برجسته نیویورکی، گرفتار میشود. او حتی در تلاش برای مبارزه با دنیای مالی در نیویورک به او کمک میکند. اما وقتی هانا بیش از حد جسور میشود، بن به رقیبی تبدیل میشود که او برای رسیدن به هدف خود باید با او مقابله کند.
زن جوانی از خواب بیدار می شود تا قتل خودش را روی دستانش کشف کند. او با تلاش برای کمک گرفتن و حل پرونده از پنج نفر محلی که به نوعی با شب مرگ او درگیر هستند، چیزهای بیشتری را کشف می کند.
یک زن جوان با بیماری "آنیژا" (گونهای از اختلالات حافظهای که ناتوانی ناقص یا کامل در یادآوری تجربههای گذشته است) تبدیل به یک مورد کلیدی در یک پرونده ناپدید شدن می شود...