جک که به دلیل مصرف مواد مخدر مدتی را در زندان گذراند، میخواهد به همسر آلما ثابت کند که آدم جدیدی شده است. به جک شغلی مبنی بر نگهبانیِ یک معدن قدیمی پیشنهاد میشود و او بدون کوچکترین سوالی این شغل را می پذیرد، اما چیزی که جک از آن خبر ندارد، مرموز و خطرناک بودن این معدن است...
مایک روزنامهنگار جوان وظیفه دارد که یک شب کامل را در یک موزه مومی شبحوار بگذراند. مایک که در ابتدا معتقد بود در داخل مکان تنهاست، در نهایت متوجه میشود که با حضور جراح آدمخوار سادیستی، دکتر ناکس، وحشت زده شده است...
یک نویسنده بعد از اینکه همسر و فرزندخود را از دست می دهد، تصمیم می گیرد به شهر بارسلونا برود تا برادر و پدر بیمارش را که چندان امیدی به بهبودش نیست ببیند. اما در این شهر متوجه می شود که همه اتفاقات عجیب و غریبی که تاکنون در زندگی او رخ داده به نوعی به ساعت 11:11:11 در هر روز مربوط می شود و ...