Abigail Hawk

پاتریک، مردی دلخور که از ویلچر استفاده می‌کند، از همسایه‌ی بداخلاق خود، رابرت که دچار قطع عضو از دو ناحیه است، کمک می‌گیرد تا دختر چهار ساله‌اش را، که تا به حال از وجودش بی‌خبر بوده، به خانه‌ی پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش در آن سوی کشور ببرد تا با آن‌ها زندگی کند.

یک کارگردان سینمای آینده دار بین بخشیدن معشوقی که قلبش را شکسته و به خطر انداختن همه اینها برای یک مرد دچار دوگانگی می شود ...

دو مسافر مجرد در جست‌وجوی ماجراجویی به مالت سفر می‌کنند و در طول مسیر عشق را پیدا می‌کنند...

پس از یک شکست مهیب که فصلشان را به پایان رساند، همه ، عقاب های Abilene را خارج از رقابت عنوان کردند. در مواجهه با تردیدها و چالش‌های شخصی چه در داخل و چه خارج از زمین، آنها نیاز به راهنمایی کشیش تیم و یک پدر جانشین دارند تا بازیکنان متوجه شوند وقتی متحد بایستند به چه چیزی دست پیدا کنند...

تروریست‌ها بیمارستانی را تصرف می‌کنند. جیسون، سرباز کهنه‌کار، تنها امید گروگان‌ها برای رهایی است.

جوی و هوپ مک گرگور دو خواهر هستند که یک مزرعه در نیویورک را اداره می کنند ، وقتی که غریبه ای خوش تیپ به شهر می آید متوجه می شود که کریسمس در مزرعه واقعا چقدر خاص است...

دو رویاپرداز از نسل Y با تظاهر به دروغ با یکدیگر آشنا و شروع به قرار ملاقات می کنند. اما زمانی که دروغ هایشان آشکار می شود، مجبور به نگاهی عمیق به انتخاب های خود و تبدیل شدن به انسان های رویایی شان می شوند...

رایلی توماس یکی از کارمندان رو به رشد در یکی از معروف‌ترین شرکت‌های مرکزی است. با نزدیک شدن کریسمس او به یک شهر کوچک به نام ورمونت فرستاده می‌شود تا دارایی‌های کارخانه‌ی پوشاک زیر‌مجموعه‌ی شرکت را ارزیابی کند...