قانون این بازی حذف است. یک رئیس و چهار قرارداد در پیش است. در ۲۴ ساعت اتفاقات زیادی ممکن است رخ دهد، به ویژه هنگامی که چهار زن جوان بزهکار خود را در پرطرفدارترین باشگاه شبانه آتلانتا مییابند و یک وجه مشترک دارند: قتل.
چند همکار به دلیل مشکلات گوناگونی که در زندگی مشترکشان دارند، مانند عدم کنترل خشم، همسرانی با رفتارهای بچگانه و فرزندان فریبدهنده، به ازدواج خود شک میکنند.
یک مجری تلوزیونی بی اعصاب احتیاج به یک استراحت در زندگی خود دارد ، پس تصمیم میگرد تا با ماشینِ خود به جاده زده و به شهر کوچکی سفر کند ولی در جاده با یک کولاک از برف مواجه می شود و ..
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...