هیلن لویس، استاد شطرنج پرشور و با روحیهای جنگجو که به "نانا" معروف است، همراه با نوههایش سفری جادهای را آغاز میکند تا از او در مسابقات قهرمانی ایالتی حمایت کنند.
آفرودیت با اجرای آهنگ عاشقانه آن دوران به شهرت رسید، اما اکنون از این آهنگ متنفر است. سه روح از او دیدن می کنند که او را به سفری از طریق عشق و کریسمس در گذشته، حال و آینده می برند...
هر سال، سه خواهر برای شانس برنده شدن در مسابقه آشپزی کریسمس با یکدیگر مبارزه می کنند. با این حال، یک اینفلوئنسر پر جنب و جوش رسانه های اجتماعی وارد رقابت می شود...
وقتی ایزلا و گریس متوجه میشوند که جیک به آنها خیانت میکند، دختران در رقابتی حسادتآمیز به یکدیگر حمله میکنند و از رسانههای اجتماعی خود برای بدگویی و حمله به یکدیگر استفاده میکنند...
در جامعه ای که سخن گفتن از خداوند و قدرتش جرم محسوب می شود یک معلم تاریخ به نام گرس ولس (ملیسا جوآن هارت) که در دبیرستان مشغول تدریس است روزی به دانش آموزان که ا او درباره پرودگار و مسیج سوال کرده بودند، پاسخ می دهد. گرس که می داند سخن گفتن از خداوند در مکان های عمومی و کشور ممنوع است ولی درباره وجود داشتن و قدرتمند بودن خدا سخن می گوید و همین این امر موجب می شود که از دبیرستان اخراج شده و به دادگاه های متعدد برای محاکمه فرستاده شود...
چند همکار به دلیل مشکلات گوناگونی که در زندگی مشترکشان دارند، مانند عدم کنترل خشم، همسرانی با رفتارهای بچگانه و فرزندان فریبدهنده، به ازدواج خود شک میکنند.
یک مجری تلوزیونی بی اعصاب احتیاج به یک استراحت در زندگی خود دارد ، پس تصمیم میگرد تا با ماشینِ خود به جاده زده و به شهر کوچکی سفر کند ولی در جاده با یک کولاک از برف مواجه می شود و ..
زمانی که یک هواپیمای مسافربری در حلقهای از آتشفشان به دام میاُفتد و امکان فرود آمدن مهیا نمیباشد، مسافران و خدمه باید راهی برای نجات خود پیدا کنند...
خانه "جی کی " با ترکیب ارزشهای خانواده و درسهای زندگی با موسیقی و رقص، درعینحال به بچهها درسهای مهم زندگی درباره موضوعاتی مانند شکرگزاری، صبر، رفتار، مراقبت، اشتراکگذاری، تمرکز بر خانواده و خیلی چیزهای دیگر را سرگرم میکند...
الکسیس یک مادر مجرد موفق است که همه چیز را دارد - به جز خوشبختی. وقتی یک غریبه وارد دنیای خانواده اش می شود، رازی فاش می شود که زندگی همه آنها را تغییر می دهد...
این سریال بر اساس کمیک های آرچی ساخته شده و دارای تمی راز آلود و تیره است. داستان در مورد ماجراهای یک پسر جوان به نام آرچی و دوستانش است که در شهر کوچکی به اسم "ریوردیل" زندگی میکنند. این شهر دارای ظاهری فانتزی و پر زرق و برق است، اما اسرار تاریکی در زیر این شهر نهفته است که عده ای به دنبال کشف آنها هستند...
داستان زندگی یک پسر سیاه پوست ۱۳ ساله آمریکایی است که در محله بروکلین نیویورک زندگی میکند. داستان این سریال بر اساس زندگی واقعی "کریس راک" کمدین معروف آمریکایی نوشته شده است. "کریس" نوجوانی است با کلکسیونی از آرزوها و رویاها که بایستی از بردار کوچکتر خود مراقبت کند چرا که پدر و مادر او در بخش اورژانس کار میکنند.او می کوشد تا با وجود همه مشکلات دنیای خود را بسازد. در کنار او دوستان دیگری هم هستند که گاه در پیشبرد رویاهای دیوانه وار "کریس" به او کمک می کنند و گاه مزاحم پیشرفتش می شوند. داستان سریال خطی و ساده همراه با طنز ویژه سیاهان است. این سریال محصول سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ است و توانست با امتیاز ۸٫۱ به کار خود پایان دهد.
یک دادستان که در یک پرونده جنایی شکست خورده است و نتوانسته است قاتل را محکوم کند به اورگون برمی گردد. اما زمانی که دوباره جنایتی مشابه اتفاق می افتد تصمیم می گردد برگردد و این بار به شیوه خودش عدالت را برقرار کند.