در این هجویهٔ دیوانهوار با حال و هوای دههٔ ۱۹۵۰، شوهری که احساس سرکوبشدگی میکند، میکوشد تا همسرِ نانآورِ خود را به طمعِ دریافتِ مبلغِ بیمهٔ عمرش به قتل برساند.
"جیمز" پس از مرگ تراژیک همسرش و از دست دادن حضانت دختره کوچکش ، او وارد تاریک ترین لحظات عمرش می شود ، او حتی قادر نیست شغل ثابتی را داشته باشد ، تا زمانی که پیشنهاد جابه جایی یک محموله بار توسط یک کامیون را بر عهده میگیرد و ...
کوری زندگی خوبی دارد تا زمانی که دوستش او را به خاطر یک زن رها می کند. او برای یافتن عشقی جدید راهی سفری وحشیانه برای کشف خود می شود و در این راه تصمیماتی می گیرد که زندگی را تغییر دهد...
داستان در مورد یک پدر خانواده پنج نفره است که از وقتی همسرش رفته است سر کار ، باید مسئولیت های خانه و مراقبت از سه تا دخترهای ۱۴ ، ۱۷ و ۲۲ ساله اش را بعهده بگیرد . در این حین ماجراهای جالبی برایشان پیش می آید...
یک نابغه تکنولوژِی که پرحرف و با اعتماد به نفس و همچنین دارنده کمربند مشکی در ورزش رزمی است متوجه میشود پدر و مادرش جاسوس هستند و از او انتظار دارند که دنباله رو مسیر زندگی آنها باشد...