کوری زندگی خوبی دارد تا زمانی که دوستش او را به خاطر یک زن رها می کند. او برای یافتن عشقی جدید راهی سفری وحشیانه برای کشف خود می شود و در این راه تصمیماتی می گیرد که زندگی را تغییر دهد...
مایک کریستین یک مرد متاهل خوشبخت است. او با معشوقه ی دوران دبیرستانش، الکس، روبرو می شود. به نظر می رسد بعد از گذشت تمام این سال ها هنوز هم احساس عاشقانه ای میان آن ها وجود دارد. مایک فکر می کند که الکس معشوقه ای واقعی برای تمام دوران زندگی اش می باشد اما او یک مشکل بزرگ دارد. او قراردادی را امضا کرده است و همسرش به او اجازه نمی دهد که از این ازدواج فرار کند...
هیلاری از ترس اینکه به خانوادهاش بگوید که نامزدش او را ترک کرده ، او بازیگری را استخدام میکند تا نقش نامزدش را در چهار روز آخر هفته شکرگزاری در خانه پدر و مادرش بازی کند...
یک کهنه سرباز جنگ ویتنام به خانه اش در کالیفرنیا بازمیگردد و متوجه میشود زن و بچه اش به قتل رسیده اند. او خود را برای یک ماموریت وحشیانه جهت گرفتن انتقام از مسئول مرگ اعضای خانواده اش آماده میکند و…
زنی که از ازدواج متنفر است .اما دوست دارد مادر شود او پس از سالها انتظار تصمیم می گیرد که از طریق لقاح مصنوعی باردار شود. وی برای این کار به یکی از این مراکز مرتبط میرود اما در آنجا با مردی ملاقات میکند که...
رائول ( جانی دپ ) به همراه گونزو ( بنیکو دل توره ) برای تهیه گزارش به لاس وگاس آمده اند اما همیشه در حال استفاده از انواع مواد مخدر هستند و فرق بین واقعیت و توهم را نمی توانند تشخیص بدهند. آنها همیشه توهم می بینند تا اینکه گونزو در آسانسور با دختری ( کامرون دیاز ) که خود را خبرنگار معرفی میکند آشنا شده و عاشق او میشود اما مواد مخدر ذهن او را بهم ریخته.
یک مرد ادعا می کند که اولین شوهر کارول بردی، یعنی روی مارتین است. مردی که سالهاست گمشده و خبری از او نیست. اما او یک شخص فریبکار است که میخواهد مجسمه اسب باستانی کارول که ارزش 20 میلیون دلاری دارد را بدزدد.
یک مادر جوان به تازگی به زندگی شهری نقل مکان کرده و با مشکلات و مسئولیتهای بسیاری در زندگی خود روبرو میشود. او با یک مادر دیگر که همسایه اوست، دوست میشود و با هم به دنبال راهحلهای مناسب برای حل مشکلات خود هستند...
داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و…
داستان سریال درباره رابطه دو نفر به نامهای ویلیام ترومن و گریس آدلر است در در آپارتمانی در نیویورک سیتی زندگی می کنند. ویل وکیل است و گریس طراح داخلی...
زنی بعد از اینکه شوهرش او را ترک می کند، به اجبار شغلی را در یک سالن مخصوص سلامتی و زیبایی قبول می کند، در حالی که کاملا ناسازگار با روحیات او می باشد ولی این فرصت را از دست نمی دهد و دو زندگی متفاوت، یکی به عنوان یک مادر مطلقه در یک شهر سنتی و دیگری به عنوان یک ماساژور که با زن های خشن و غیر قابل پیش بینی سر و کار دارد را شروع می کند…
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...