«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیویورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند...
:یک راننده بنام «بابی» (شان پن) که در حال گریختن از تبهکارانی هست که دو انگشتش را بریده اند، بعد از اینکه اتومبیلش در نزدیکی یک شهر کوچک خراب می شود، با یک زن بنام «گریس» (جنیفر لوپز) و شوهرش که از اهالی آن شهر هستند آشنا می شود...
پسر بچه اي که در يک مدرسه ي مذهبي محل نگه داري کودکان بي سرپرست زندگي مي کند، با مطالعه ي ماجراهاي «سايمن جادوگر»، نام «سايمن تمپلار» را براي خود بر مي گزيند. سال ها بعد، «تمپلار» (کيلمر)، ملقب به «سينت»، يک سارق حرفه اي اطلاعات محرمانه است....