یک نگهبان مدرسه در لسآنجلس که دچار مشکل و پریشانی است و از یک تراژدی خانوادگی رنج میبرد، پس از دیدن نوری مرموز در آسمان، تصاویر عجیبی میبیند. با نزدیک شدن زمان زایمان همسرش، او با زمان در حال مسابقه است تا قبل از اینکه وسواس فکریاش او را کاملاً در خود ببلعد، با شیاطین درونیاش روبهرو شود.
زمانی که یک قرار نامناسب در شب کریسمس یک زوج را به یک تئاتر عجیب و غریب میکشاند، آنها با مجموعهای عجیب و ترسناک از داستانهای کریسمس روبرو میشوند که در آن شخصیتهای مختلف تمام تلاش خود را میکنند تا از وحشتهای تعطیلات دور بمانند. از مهمانیهای اداری خستهکننده و خریدهای دقیقه آخری تا مزاحمان کینهتوز و شیاطین جاودانه، چیزهای زیادی برای ترسیدن وجود دارد...
در فیلم بی پایان،دو برادر به فرقه ای که چندین سال پیش فرار کرده بودند، دوباره به این نتیجه رسیدند که اعتقادات گروهی ممکن است منطقی تر از زمانی باشد که فکر می کردند…
یک مرد که در گذشته سرباز بوده و حالا از خانواده جدا می شود و تصمیم می گیرد یک پرستار را استخدام کند تا به کار هایش رسیدگی کند ولی در این میان یک راز شومی وجود دارد و...
سامانتا که در قسمت قبلی پس رابطه برقرار کردن با رایلی مبتلا به بیماری وحشتناکی شد، اکنون بیش از حد از ویروس رنج می برد. رایلی باید سریعاً درمانی برای ویروس پیدا کند وگرنه عواقبش نه تنها سامانتا، بلکه کل جهان را در معرض خطر قرار می دهد...
یک مرد که توسط بهترین دوست سابق اش به کابین اش دعوت شده است. او می داند که بهترین دوست اش یک معتاد حرفه ای هست و تلاش های او برای بردن دوست اش به مرکز ترک اعتیاد هیچ فایده ای نداشته ، بنابراین او با یک اسلحه اون رو میگیره و دست هاش رو با دستبند می بنده و او رو به لوله ای خونه خرابه که در اون زندگی می کنه میبند و خود تا زمانی که سم از بدن اش بیرون بره پیش دوست اش می مونه. مردم عجیب و غریبی در اون اطراف زندگی می کنند و او هر روز احساس می کنه چیز های عجیب اتفاق می افتد…