Hoang Phuc Nguyen

زندگی فونگ آنه که دائماً هر شب رویای کشته شدن توسط یک قاتل بی چهره را می بیند، مختل می شود. با این حال، زمانی که قاتل بی‌چهره وارد زندگی می‌شود و او را تعقیب می‌کند، زندگیش وحشتناک‌تر می شود ...

هونگ، راننده کامیون، با دخترش آن زندگی شادی دارد. با رفتن آن به مدرسه، صمیمیت آنها کمرنگ می‌شود. آن به افسردگی مبتلا می‌شود و هونگ برای کمک به او، سفری جاده‌ای را آغاز می‌کند. او در طول سفر با افراد مختلفی ملاقات می‌کند و درک عمیق‌تری از بیماری آن پیدا می‌کند. هونگ با اتکا به این تجربیات، راهی برای نجات دخترش از افسردگی می‌یابد...

بر اساس یک شعر معروف قرن 19، یک جنگجوی باستانی به ویتنام امروزی سفر می کند تا با یک سازمان جنایتکار مبارزه کند و عشق واقعی خود را پیدا کند...

یک دکتر جوان در یک بیمارستان خالی از سکنه شغل جدیدی پیدا می کند که در آنجا با یک پرستار زیبا آشنا می شود و با هم اسرار بیمارستان را فاش می کنند...

یک تاجر ویتنامی که هر بار عاشق یک نفر می شود، فقیر می شود....

خان لین، ویراستار مجله مد اگر در پروژه بعدی خودی نشان ندهد بی شک کارش را از دست خواهد داد. او مجبور می شود با عکاسی بنام سان همکاری کند که قبلا در سانحه تصادف با اتومبیل لین آسیب دیده است...

یک مزدور مجبور می شود برای رئیسش یک سری جرایم سازمان یافته خطرناک را به عمل رساند تا دخترش آزاد شود. او در این راه از چندین مزدور دیگر کمک میخواهد که...

پسری جوان که بوسیله مسافرکشی با دوچرخه اش امرار معاش می کند با گروهی تبهکار برخورد می کند.آنها او را به دنیای مافیا و مواد مخدر معرفی می کنند و...