مایک، یک کارگر ساختمانی ساده و بیآلایش، وقتی که "روکسان"، عشق دوران دبیرستانش، او را برای یک ماموریت سری و پرخطر اطلاعاتی آمریکا استخدام میکند، ناگهان وارد دنیای جاسوسها و ماموران مخفی میشود.
جاناتان به دخترش "کلر" یک جعبه قدیمی موسیقی می دهد با این وعده که هفت آرزوی او را بر آورده میکند ، در ابتدا همه چیز خوب پیش می رود و زندگی "کلر" رو به بهبوری می رود تا زمانی که متوجه میشود با بر آورده شدن هر آرزو نزدیک ترین افراده به او به روش های خشونت آمیز کشته میشوند...
داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و…
کلارک کنت هویت مخفی سوپرمن خود را می سازد و نقش خود را به عنوان قهرمان متروپلیس در آغوش می کشد، در حالی که ماجراجویی ها را به اشتراک می گذارد و عاشق لوئیس، یک روزنامه نگار ستاره دار تحقیقی می شود، که جیمی اولسن را نیز زیر بال خود می گیرد.
محوریت سریال درباره سم سوئیفت (ریچل بیلسون) ستاره نقشهای کارآگاهی در تلویزیون است که اکنون فراموش شده. او تلاش دارد تا به کمک ادی والتیک (ادی سیبیران) که یک کارآگاه خصوصی است و با حل پرونده های جنایی، جایگاه خودش را در میان مردم باز یابد…
یک نابغه تکنولوژِی که پرحرف و با اعتماد به نفس و همچنین دارنده کمربند مشکی در ورزش رزمی است متوجه میشود پدر و مادرش جاسوس هستند و از او انتظار دارند که دنباله رو مسیر زندگی آنها باشد...
این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …