ویکتور (با بازی مارک ال. یانگ)، مرد جوانی است که به نقاط ضعف آرمانهای آرمانشهری در جامعه هیپیها، جایی که بزرگ شده است، پی میبرد. مادر ویکتور (با بازی اندی مکداول) حامی مالی این جامعه است؛ جایی که گورو (استاد مذهبی) آن، اینسلی (با بازی روتخر هاور)، زنان را با تکنیکی که به آن «دویدن» میگوید، هیپنوتیزم و اغوا میکند. اینسلی ذهن این زنان را دستکاری میکند تا بدن خود را در اختیار او بگذارند.
«دکتر آلبرت ماينهايمر» (گريفيتس)، متخصص انرژي خورشيدي، قرار است يک برنامه ي جديد انرژي ملي را راه اندازي کند، ولي «کوئنتين هاپسبرگ» (گولت) همراه با ميليونرهاي ديگر توطئه چيده اند «ماينهايمر» را ساکت کنند تا از منافع انرژي اتمي شان دفاع کنند. «ستوان فرانک دربين» (نيلسن) نيز وارد صحنه مي شود تا اين توطئه را خنثي کند.
وقتی چند نقاشی در خانهی یک شخص گوشهگیر پیدا میشوند ، اوضاع جامعهی هنری از کنترل خارج میشود. اما خیلی زود ، این آثار به منبع خشم در جامعهی هنری تبدیل شده و نیروهای ماورایی آنها وارد زندگی انسانهای اطرافشان میشوند و…
تئودور «تدی» هافمن یک وکیل مدافع بسیار معتبر در یک شرکت حقوقی معتبر در لسآنجلس است. او که با موفقیت از ریچارد کراس ثروتمند اما مشکوک در یک محاکمه قتل پر سر و صدا دفاع کرده است، اکنون درگیر دفاع از نیل آودون، بازیگر جوان مشهوری است که از مشکلات شدید مواد مخدر و الکل رنج میبرد - و به قتلی متهم شده است که کراس از آن تبرئه شد.
این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …