داستان درباره بابانوئلی است که در اثر یک اتفاق ساده، خود را سوپر قهرمانی قدرتمند تصور میکند. او برای نجات کریسمس از دست یک تاجر بدجنس، به کمک دستیارش ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکند.
پس از یک تصادف مرگبار در دهکده ای برفی در نوک شرقی کبک، یک اسنوبرد سوار سابق حرفه ای تصمیم می گیرد کابین خود را جمع و جور کند و برای همیشه شهر را ترک کند، اما به نظر می رسد یک نفر یا چیزی - قصد دارد او را متوقف کند...
پس از بمباران کارخانه شکلات سازی پدرش، یک پناهنده جوان سوری تلاش می کند تا در زندگی جدید خود در شهر کوچک مستقر شود و بین دنبال کردن رویای خود و حفظ میراث خانواده اش گیر کرده است...
کریستی و میچ پس از اینکه امیدشان را برای بچهدار شدن از دست میدهند، به رحم اجارهای روی میآورند، به امید اینکه خانوادهای ایدهآل بسازند. با این حال، اعتماد به نفسشان به سرعت متزلزل میشود، وقتی متوجه میشوند که شاید آن زن جوان آنقدرها هم که ابتدا فکر میکردند، کامل نباشد.
در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد...