داستان درباره بابانوئلی است که در اثر یک اتفاق ساده، خود را سوپر قهرمانی قدرتمند تصور میکند. او برای نجات کریسمس از دست یک تاجر بدجنس، به کمک دستیارش ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکند.
گاهی برای پیشروی باید به گذشته بازگشت. جیم همین کار را میکند و به خانه برای شرکت در تجمع دبیرستان خود با پسرانش میروید تا با گذشته خود دوباره آشنا شود و عشق قدیم خود را کشف کند...
جورجیا برای تعقیب یک مرد به یونان رفته است. چند سال بعد او در یک جزیره خارجی تنها و آواره می شود. سرانجام اشتیاق او به تاریخ منجربه این می شود تا او به شغل راهنمای تور برسد. اما او خسته شده است و احساس می کند کفی ( نوعی طلسم فریبده یونانی ) خود را از دست داده ست. او معمولا باید با افراد مسن و ناجور سروکله بزند و همین حوصله اش را سر می برد ، تا اینکه اینبار راننده اتوبوس این گروه توریستسی ایرو (ریچارد دریفاست) که شخص کم صحبت و متینی است ، زندگی را در نظر او عوض می کند. جورجیا می فهمید که عشق واقعی در نزدیکی او ست و …
ملیندا درگیر عشق با نامزد خود ron است در حالی که برادرش todd این خویشاندی را قبول ندارد و برای بهم خوردن این وصلت عروسی حاضر است دست به هر کاری بزند، اما برای موفق شدن در این راه و عوض کردن نظر خواهرش باید حسابی ron را به دردسر و خرابکاری بندازد…
پسر عموهای نوجوان بو و لوک دوک چند هفته اول خود را در شهرستان هازارد می گذرانند ، آن ها با اداره آبجوسازی بدون مجوز برای نجات مزرعه عمو جسی خود به دردسر میفتند ...
یک فروشنده بنام «زک» که چندان به کارش هم علاقه ندارد، وقتی می فهمد که فروشنده زنی که بتازگی در فروشگاه استخدام شده از مردان پرکار و جاه طلب خوشش می آید، سعی می کند که عنوان فروشنده برتر ماه را از آن خود بکند...
دانشآموز دبیرستانی جدید جردن (کوری سویر) و سایر افراد نامناسب (لی نوریس، سیسکو) پس از اطلاع از اینکه کلاس ارشد برای یک مسابقه موجسواری به کاستاریکا سفر میکنند، یاد میگیرند که چگونه امواج را از یک مربی لوپ (هارلند ویلیامز) ببینند...
یک سفر جاده ای به لس آنجلس به طور ناخواسته یک مرد جوان از وایومینگ را به پیچ و خم وحشی از قاتل های روان پریش، زنان خشمگین، دزدان جواهرات و یک گروه موسیقی سالسا هدایت می کند..
داستان فیلم در شهر روبوتها میگذرد. «رادنی» یک روبوت جوان با استعداد است که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده! او هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی بر خوردار شود و همیشه پدر ظرفشویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنهی دیگران را برایش بیاورد. رادنی تصمیم میگیرد مخترع شود و روبات اعجوبهای درست میکند که کارهای جالبی از او سر میزند. رادنی تصمیم میگیرد به «روبوتسیتی» برود تا کارش را به «بیگ وِلد» رئیس محبوب روبوتسیتی و حامی مخترعین معرفی کند.
دختری ده ساله که در سن سه سالگی توسط مادرش رها شده است،به همراه پدر خود به شهری کوچک نقل مکان می کند.او سگی ولگرد را پیدا و از او مراقبت می کند.سگ تنها به او کمک می کند تا برای خود زندگی جدیدی بسازد...
پس از متهم شدن دروغین به سرقت بودجه سفر دریایی سالانه خود، سه برادر برادر بسیار متفاوت از خوابگاه خود اخراج می شوند. برای اینکه نام خود را پاک کنند و آینده شغلی خود را تضمین کنند، این سه نفر لباس می پوشند و به همسایگی همسایه می پردازند و در آنجا چند درس ارزشمند - و خنده دار - در مورد خود و گونه های زن می آموزند...
یک کاریکاتوریست بیکار با پدر و مادر و برادر کوچکترش فرِدی به خانه بازمی گردد. هنگامی که والدینش از او درخواست می کنند که او آنجا را ترک کند، او شروع به انتشار شایعاتی می کند که پدرش از فرِدی سوء استفاده جنسی می کند...
دندان پزشکي امريکايي به نام «نيک» (پري) زندگي چندان روبه راهي با همسر فرانسوي - کانادايي خود، «سوفي» (آرکت) ندارد. تا اين که آدم کشي مافيايي به نام «جيمي» (ويليس) به همسايگي آنان نقل مکان مي کند...
ستوان فرمانده "تام دوج" بعنوان کاپیتان یک ابر زیردریایی قدیمی ارتش آمریکا برگزیده می شود. گروهی به او ملحق می شوند که شامل چندتا بچه عجیب و غریب و همچنین یک دختر می باشد...