داستان فردی به نام شاتوشی مورایاما که از زمانی که پنج سال داشت به یک بیماری حاد کلیوی دچار شد و از زمانیکه در حال رشد بوده در بیمارستان ها زمانش را صرف بهبودی گذرانده است، ولی حالا او آموخته است که چگونه با این مشکل روبرو شود و …
داستان فیلم در مورد وقایع نیمه اول قرن بیستم و حول شخصیت “جیرو هیروکوشی” میگردد ، شخصی که هواپیمای جنگنده Zero را برای ارتش ژاپن ساخته است، یعنی همان جنگنده معروفی که در جنگ جهانی دوم و به خصوص در جریان حمله پرل هاربر مورد استفاده قرار گرفت و ظاهرا اسمش هم خلبانان آمریکایی را به هراس میانداخت. همچنین درگیری های ژاپن با رکود اقتصادی در آن سال ها و زمین لرزه مهیب ۱۹۲۳ نیز در این فیلم به تصویر کشیده شده است...
گروهی از نوجوانان یوکاهاما می باشد که برای جلوگیری از تخریب باشگاه ورزشی مدرسه شان هستند. آنها تصمیم گرفته اند تا از تخریب این باشگاه ورزشی در جریان تدارکات و مقدمات آماده سازی برای المپیک ۱۹۶۴ توکیو جلو گیری به عمل بیاورند…
این داستان در شهر فورانو در هوکایدو رخ می دهد و به دور داستان خانواده کوروئیتا متمرکز است. این داستان از زبان پسر، جون، روایت می شود و زندگی دو بچه را که بین والدینشان و طلاق آنها جدایی اتفاق افتاده، دنبال می کند. جون و خواهرش هوتارو، در آب و هوای سخت هوکایدو بزرگ و بالغ می شوند و راه زندگی را از طریق تعامل با مردم فورانو یاد می گیرند.
توموکو، یک گردشگر ژاپنی، و جی-هون، یک دانشجوی فیلم از کره جنوبی، در هنگ کنگ ملاقات میکنند. علیرغم ملاقات ناهموار و مانع زبان، آنها دوست خوبی میشوند. به مرور زمان، آنها در نهایت به کشورهای خود باز میگردند اما فقط پس از تبادل آدرس ایمیل - قول میدهند با هم در تماس باشند و در نهایت دوباره ملاقات کنند. اما با سرنوشت که آنها را به سمت دیدار دوباره هم فشار میدهد، توموکو تصمیم میگیرد به کره جنوبی برود تا دوباره جی-هون را ببیند اما بعضی مشکلات پیش میآید.